پرواز روح در خواب همیشه جذاب و مورد توجه افراد بوده است به همین دلیل تصمیم داریم در این مقاله درباره پرواز روح در خواب و اینکه چگونه میشود که برخی پرواز روح را تجربه میکنند.
اطلاعاتی جامعی را در این بخش از سایت متا راز در اختیار شما قرار دهیم پس ما با همراه باشید.
پرواز روح در خواب
پرواز روح یک اصطلاح است. در واقع این روح شما نیست که به پرواز درمیاد! انسان ها در برابر ناتوانایی توضیح آن مجبوراً به آن پرواز روح میگویند! حتما با خودتان میگویید.
پس منظور از پرواز روح چیست؟
این قدرت ذهن شماست، در واقع پرواز روح همان پرواز ذهن میباشد. مغز شما میتواند با استفاده از قدرتی که دارد هر غیر ممکنی را ممکن سازد. سفر روح (پرواز روح) درواقع یک نوع مرگ ساختگی است و به کمک هیپنوتیزم انجام میشود.
نام های دیگر پرواز روح:
مشاهده از راه دور
پرواز اختری
برون فکنی اختری
کانال ترنس
خواب دیدن شفاف
تجربه نزدیک به مرگ
دانش آموز فضایی
چه کسی پرواز روح در خواب را کشف کرد؟
دکتر مایکل نیوتون (Michael Newton)، کسی که هیپنوتیزم درمانی معنوی در گذشته انجام داده است که در سطح بین المللی شناخته شده و پیشگام کشف اسرار زندگی است، شما را بار دیگر به قلب دنیای روح می برد. تحقیقات آن اولین بار در کتاب پرفروش سفر ارواح، مطالعه قطعی درباره زندگی پس از مرگ منتشر شد.
سفر روح در گذشته توسط روانشناس حوزه هیپنوتیزم به اسم مایکل نیوتون کشف و آزمایش شد.
سفر روح یعنی چه؟
سفر روح در واقع یک خواب مصنوعی و شبیه به مرگ است که انسان ها را با زندگی بعد از مرگ آشنا میکند، به طوری که آن ها فکر میکنند واقعا مرده اند و حتی جسم مرده در بیمارستان یا اطرافیانشون که برایش گریه میکنند را میبینند، در صورتی که شخص روی صندلی بیمارستان نشسته است و فقط در هیپنوتیزم است.
و حتی این سفر روح میتواند به گذشته برگردد و حتی میتواند فرد را به زمانی که نطفه بوده است و حتی قبلش برگرداند.
آیا روح در هنگام خواب از بدن خارج می شود؟
شواهد روشنی در قرآن و سنت وجود دارد که نشان می دهد هنگام خواب روح شخص گرفته می شود و خواب نوعی مرگ مصنوعی است.
اما گرفتن روح در خواب لزوماً به معنای جدا شدن کامل آن از بدن نیست، همانطور که در مرگ اتفاق می افتد.
بلکه این واقعیت که حیات در هنگام خواب در بدن باقی می ماند، نشانگر این است که روح در هنگام خواب هنوز به بدن متصل است، اما ارتباط آن از زمان اتصال روح به بدن در بیدار کمتر است.
هر خروج روح از بدن به معنای مرگ نیست. بلکه آنچه برای بدن اتفاق می افتد با توجه به نوع جدایی متفاوت است. برداشتن روح از بدن لزوماً به معنای خروج کامل آن از بدن نیست.
بلکه ممکن است روح خارج شود در حالی که نوعی ارتباط همچنان وجود دارد. خارج شدن روح از بدن هیچوقت قبل از خواب اتفاق نمی افتد فقط زمانی اتفاق میفتد که فرد کاملاً به خواب رفته باشد.
در ادامه میفهمیم که چگونه عمل پرواز روح را در خواب انجام دهیم:
وقتی که خوابتان می آید دراز بکشید و دستتان را به سمت بالا بکشید، طوری که بدنتان خسته نشود و وقتی خوابتان آمد و از حالت جسمی تان خسته شدید دستتان را بیندازید تا بیدار شوید این عملیات را چندین بار انجام دهید در این حالت شما میخواهید بخوابید ولی بیدار میشوید این عمل را آنقدر انجام دهید تا به حالت خواب و بیداری برسید.
اینکار را با جسم انجام نمیدهید بلکه با تمرکز انجام میدهید و آرامشتان بهم نمیخورد و ما قصدمان از انجام این حرکات این است که شما خوابتان نبرد و در همین حالت خواب و بیداری بمانید چون برون فکنی در این حالت رخ میدهد.
حال روحتان را از بدنتان بیرون بیاورید (البته قسمتی از روحتان را) و هرجا که خواستید بروید و هرچه که خواستید بیینید هیچکس شما را نمیتواند ببیند و آن چیزهایی که شما دیدید همه در حال اتفاق افتادن است یعنی ممکن است.
چه چیزهایی باعث پرواز روح در خواب میشود؟
پرواز روح بیشتر در خلسه عمیق و هنگام ریلکسیشن رخ میدهد، موارد توهم زا هم میتواند باعث این عمل شود و یا شخص هنگام تصادف یا حادثه ای فکر کند که لحظه ی مرگش فرا رسیده است.
به این نوع تجربه، تجربه نزدیک به مرگ هم گفته میشود.
از نظر قرآن چه زمانی روح به بدن باز میگردد؟
از نظر قرآن بازگشت روح هنگام بیداری از خواب انجام میشود. یعنی وقتی که خواب هستیم به دست خدا روح و نفس ما از بدنمان جدا میشود و خداوند آن را هنگام بیداری بازمیگرداند.
از نظر قرآن هرکسی به هر مرتبه ای از خواب برود با مرگ همراه است.
۱-در سفرهای روحی، آگاهی مسافر بیشتر می شود و مسافر در صورت تمایل می تواند تجربه را هدایت کند.
این برخلاف خواب دیدن است که در آن آگاهی خواب بیننده کمرنگ می شود و خواب بیننده فاقد ابتکارعمل است.
در بیشتر رویاها، به گونه ای پیش می رود که گویی توسط برخی از نیروهای بیرونی کنترل می شود و کنترل آن توسط رویاپرداز کم است یا هیچ کنترل نمی شود.
۲-در پرواز روح ، مسافر همچنین آگاه است که بدن فیزیکی را ترک کرده و دنیایی که با آن روبرو می شود، جهان جسمی نیست.
با این حال، در رویای عادی، خواب بیننده معتقد است که رویا واقعی است، گویی که در دنیای فیزیکی عمل می کند.
این ترس بزرگ را در کابوس هایی توصیف می کند که هر تهدید به عنوان تهدیدی برای بدن جسمی تلقی می شود که می تواند منجر به مرگ شود.
از آنجا که آگاهی مسافر معنوی روشن و متمرکز است، معمولاً هیچ تجربه ای را به یاد نمی آورید.
بسیاری از افراد در به خاطر سپردن رویاهای خود مشکل دارند زیرا بیشتر افراد ریابین در هنگام خواب رویایی از هوشیاری کسل کننده را تجربه می کنند.
سفر معنوی
۳-به دنبال یک تجربه سفر معنوی، به ندرت مسافر دوباره به حالت رویایی یا بیهوش می افتد. شدت سفر معنوی به خود اجازه نمی دهد بلافاصله وارد خواب یا رویاها شوید.
در بیشتر موارد، آگاهی از بازگشت به بدن جسمی وجود دارد و فرد بلافاصله پس از یک تجربه سفر معنوی بیدار می شود.
اگرچه سفر معنوی ممکن است با “بیدار شدن در خواب” (رویای شفاف) آغاز شود ، اما درام رویایی معمولاً به محض بیدار شدن رویا متوقف می شود.
محتوای نمادین یک خواب معمولاً با شروع رویای شفاف بلافاصله متوقف می شود وشخص خواب بیننده احساس می کند که اکنون کنترل وقایع رویا را برعهده دارد.
۴-سفر معنوی(سفر روح) همچنین تجربه بسیار گسترده تری از آنچه در خواب وجود دارد را فراهم می کند.
رویای شفاف با آموزش صحیح می تواند از رویای شفاف به عنوان یک نقطه پرش استفاده کند تا طیف گسترده ای از حالت های روحی و روانی را که در خواب وجود ندارد، کشف کند.
وقتی یک واقعیت درونی آگاهانه وارد شد، ورود به واقعیت دیگر نسبتاً آسان تر است زیرا حالت رویای شفاف تقریباً شبیه به آسانسور بودن در یک ساختمان است. رویایی که یاد می گیرد چگونه دکمه های صحیح را فشار دهد می تواند انتقال به طبقه یا صفحه دیگری از واقعیت را تحریک کند.
۵-رویای شفاف تنها یکی از راه های شروع سفر معنوی است.
سفر معنوی نیز ممکن است در هنگام مراقبه یا در نتیجه یک ضربه به بدن آغاز شود.
این واقعیت که یک مسافر معنوی(سفر روح) می تواند بدون از دست دادن هوشیاری که هنگام شروع سفر معنوی (سفر روح)از حالت رویایی رخ می دهد، مستقیماً به دنیای درونی برود بدون اینکه هوشیاری رخ دهد، به نظر می رسد که استقلال وضعیت معنوی از حالت رویایی مستقل است و مشخص نمی شود. حالت رویایی تنها یکی از مجموعه درهای ورودی است که می تواند برای رسیدن به حالت های سفر معنوی مورد استفاده قرار گیرد.
۶-یکی از دشواری های تشخیص حالت خواب رویایی از حالت رویای شفاف وجود درجات شفافیت است. گاهی اوقات در خواب آگاهی بیشتر می شود، جایی که خواب بیننده معتقد است که بیدار شده است اما سپس به گونه ای عمل می کند که برای شخصی کاملاً بیدار مشخص نیست.
بیداری کاملاً به این معناست که رویابین در مقابل موقعیت های رویایی به همان روشی واکنش نشان می دهد که اگر در دنیای فیزیکی بیدار باشد واکنش نشان می دهد.
گاهی اوقات این حالت نیمه بیداری به عنوان ناتوانی در اقدام برای تغییر رویا بروز می کند.
در اینجا یک احساس شدید بیداری وجود دارد که با نگرش منفعل پذیرش و ناتوانی همراه است. شکل دیگر هوشیاری نیمه بیداری زمانی رخ می دهد که خواب بیننده دسترسی محدودی به حافظه طبیعی داشته باشد و نتواند افراد یا موقعیت های آشنا را تشخیص دهد.
در اینجا، رویابین زیرمجموعه ای از خاطرات طبیعی خود را دارد و به دلیل این خاطرات از دست رفته نمی تواند به طور طبیعی در برابر وضعیت خواب واکنش نشان دهد.
همچنین، هنگامی که رویاپرداز در خواب احساس هوشیاری می کند، نوعی نیمه هوشیاری رخ می دهد اما با ادامه دادن روان و یا ناخودآگاه شخصی، محتوای نمادین در رویا ادامه می یابد.
من خواب دیدم دارم روی شهر پرواز میکنم شب بود و نسیم ملایمی بهم میخورد.با واقعیت فرقی نداشت.ولی هرچه تلاش میکردم نمیتونستم از یه حدی بالاتر پرواز کنم.
Fatemeh
2 سال قبل
سلام من مازیار هستم در خواب میتوانم در هر زمان مکان سفر کنم گذشته یا آینده فرقی ندارد آخرین با ر هم به صد سال آینده رفتم هوش مصنوعی بر دنیا حاکم بود انسانها میتوانستم با حیوانات حرف بزنند و انها را درجنگ استفاده کنند ……وبه وسیله دستگاه در داخل دهان روی زبان تمام محتوای درون مغز انسان رو استخراج کنند .هروقت سفر میکنم شناسای میشوم ومرا برمیگردانند
اولش فکر کردم داری الکی یچی میگی ولی بعد اخرین کلمه فهمیدم حرفت درسته چون خیلیا اینو باور نمیکنن میگن الکیه این حرفا ولی من ایمان و اعتقاد دارم درواقع نگهبان بُعد یا نگهبان زمان تورو بازمیگردوند این کار رو زیاد انجام نده اگه به خوابت اومدن طلب بخشش کن و بگو بخاطر رفع کنجکاوی بود و فقط بخاطر کنجکاوی خودم این کارو انجام دادم
فاطمه زمانی
2 سال قبل
فاطمه چجور تونستی این کارو بکنی ؟؟؟؟
زهرا
1 سال قبل
سلام من هربار میبینم که روحم از جسمم در میاد و درد قلب زیادیو تجربه میکنم و روحم میره به جاهایی که ارزومه در بیداری برم بهم میگه اگه بخوای میتونی بمونی ولی جسمت میمیره اگه نه برگرد تا نمردی و از ترس چشامو باز میکنم
مرجان
1 سال قبل
من فقط دو سال تجربه خروج روح رو داشتم..وقتی به خواهرم گفتم فکر میکرد روانی ام!اولین بار وقتی خواب بودم،تو خیابونی راه میرفتم که یدفه از زمین بلند شدم و فاصلم بیشتر شد و تونستم به بالای ساختمونا برسم ولی دلم هُری میریخت از سرعتم..کم کم فاصلم از زمین و سرعتم بیشتر شد و کاملا وارد آسمون میشدم و همچنان دلم هُری میریخت..یه بار رفتم آسمون و با سرعت چند برابرِ همیشه بودم که خودم یرفه تونستم به خودم مسلط بشم و دیگه از پرواز لذت میبردم و کنترلش میکردم..دو بارم کامل از آسمون خارج شدم و وارد یه فضای تاریک شدم که تاریکیش عجیب بود،یه سیاهی ک شبیهش تو زمین نبود ولی من چشمم همه جا رو میدید،تو اون سیاهی معلق بودم و داشتم زمینُ نگاه میکردم و خودمُ میدیدم که رو تختم خوابم و به این فکر میکردم که دلم نمیخواد برگردم به جسمم،بعد سمت چپم یه ساختمونِ نیمه ساخته دیدم که تو اون سیاهی معلق بود،با سرعت عجیبی وارد ساختمون شدم و با همون سرعت همه اتاقای اونجا رو رد کردم انگار تمام زندگیم اونجا بود و وقتی آخرین اتاقُ دیدم،از ساختمون خارج شدم و یدفه آتیش گرفت و من معلق تو سیاهی فضا داشتم اون آتیشُ نگاه میکردم که خودش خاموش شد و دیگه یادم نیست کی به جسمم برگشتم و یدفه بیدار شدم..من بعدِ هر تجربه بیدار میشدم و خیلی راحت تمامشُ مینوشتم..یه شب خواب دیدم میخوامبا خواهرم برم بیرون و همین که به سمتش میدوم،از یه چیزی رد شدم!دیدم یه جا دیگم،چهرم همین چهره بود فقط رنگ و حالت موها و لباسام متفاوت بود و تو یه پارک بودم و آدمای پارک با تعجب به من نگاه میکردن چون من یدفه اونجا ظاهر شدم،داد زدم من باید برگردم نباید اینجا باشم،یه صدایی بهم گفت باید صبر کنی دریچه باز بشه و من یه گوشه نشستم و یادم نیست کِی برگشتم..یه دفه ام اومدم بخوابم،سرم به بالشت نرسیده،دیدم سرم داره از یه چیزی رد میشه،کاملا خودآگاه سرمو کشیدم که نرم اونور(کاش میرفتم ببینم چی میشه)..به مرور این تجربه ها کم شد و قدرت پروازم کم شد و اوج نمیگرفتم..شدیدا تلاش میکردم که برم بالا ولی نمیشد..هنوز حسرت اون حس رو دارم..امیدوارم یکی حداقل حرفمو باور کنه😆
زهرا سمن ویشکایی
1 سال قبل
من سال ۹۵ یک شب خوابیدم .نمیدونم چند ساعت خوابیدم یا ساعت چند بود یک دفعه احساس کردم سبک شدم و بالای جسم خودم ایستاده بودم ولی خیلی زود فهمیدم که مردم چون همسرم که کنارم خوابیده بود میدیدم و جسم خودم رو میدیدم و یک دفعه با سرعت خیلی زیاد روی هوا به سمت در ورودی اتاق کشیده میشدم به طوری که صدای کشیده شدنم رو میشنیدم که مثل صدای سوز باد بودکه وقتی بهم میگفتن باید برم صدای جیغ و فریاد بچه هام رو میشنیدم که میگفتن نه تورو خدا نرو ما رو تنها نذار همین وحشت منو بیشتر میکرد چون واقعا نمی تونستم از بچه هام دل بکنم حتی به سمت بچه هام رفتم تا برای آخرین بار ببینمشون چون هممون تو یه اتاق خوابیده بودیم.این عمل چندین بار تکرار شد که هی به سمت در کشیده میشدم صدای جیغ بچه هام میومد وبا التماس من دوباره میومدم بالا سر بچه ها نگاشون میکردم دوباره به سمت در کشیده میشدم. آخرین بار انقدر التماس کردم که از وحشت زیاد فقط میگفتم تو رو خدا به بچه هام رحم کنید وگریه میکردم وبهم گفتن به خاطر بچه هات یه فرصت دیگه بهت داده شد ومن به سمت جسمم کشیده شدم و دوباره وارد جسمم شدم. خیلی وحشتناک بود وانگار که نصف عمرم تموم شده بود تا برگشتم
من چند بار خواستم از خواب بیدار شم ولی میرفتم تو ی حالتی انگار تو خاب و بیداری بودم چشام باز بود همه چی رو میدیدم میشنیدم ولی نمیتونستم بدنمو راحت تکون بدم تا این که یهو همه چی درست میشد با ی حس بد
ناشناس
10 ماه قبل
راستش من چند وقت پیش خواب یه پیر مردی رو دیدم که بم پرواز روح یاد داد میدونستم خوابم همه چیو میدونستم کارایی که گفت و انجام دادم تو خواب و رفتم به جایی که دقیقا یادم نیس فقط میدونم سر سبز بود کسی تا حالا اینو تجربه کرده
من ناشناس هستم
8 ماه قبل
ممنون از توضیحاتتون، پرواز روح همواره در تاریخ بوده است.
در اشعار مولانا یافت میشه که به جسم به عنوان چنبر یا زندان یاد میکنه.
“چنان مستم چنان مستم من امروز که از چنبر برون جستم من امروز.”
معراج همان پرواز روح هست ولی در مرحله ی متعالی که شخص درونش پاکسازی عمیقی شده. “مولانا میگه به معراج برایید چو از آل رسولید.”
کتاب اسرار التوحید یا تذکره الاولیا نیز در درون ان داستانهایی هست در این باب ولی صراحتا مطرح نشده و از جسم به عنوان منزل یا بیت یاد شده.
داستان اویس قرنی که پیامبر میگوید او را به دیده ظاهر ندیده است ولی از نشانه ی او خبر میدهد.
ایه ی اول سوره ی اسراء هم نشانه ای از پرواز روح و معراج هست.
هر کس درونش صاف تر باشه و قلبش رو از الودگی ها پاک کرده باشه راحت تر میتونه سفر کنه و به حقایق و توانایی های دست پیدا کنه.
کپی رایت 2024 متا راز
تمامی حقوق وب سایت متعلق به متا راز می باشد.
من خواب دیدم دارم روی شهر پرواز میکنم شب بود و نسیم ملایمی بهم میخورد.با واقعیت فرقی نداشت.ولی هرچه تلاش میکردم نمیتونستم از یه حدی بالاتر پرواز کنم.
سلام من مازیار هستم در خواب میتوانم در هر زمان مکان سفر کنم گذشته یا آینده فرقی ندارد آخرین با ر هم به صد سال آینده رفتم هوش مصنوعی بر دنیا حاکم بود انسانها میتوانستم با حیوانات حرف بزنند و انها را درجنگ استفاده کنند ……وبه وسیله دستگاه در داخل دهان روی زبان تمام محتوای درون مغز انسان رو استخراج کنند .هروقت سفر میکنم شناسای میشوم ومرا برمیگردانند
اولش فکر کردم داری الکی یچی میگی ولی بعد اخرین کلمه فهمیدم حرفت درسته چون خیلیا اینو باور نمیکنن میگن الکیه این حرفا ولی من ایمان و اعتقاد دارم درواقع نگهبان بُعد یا نگهبان زمان تورو بازمیگردوند این کار رو زیاد انجام نده اگه به خوابت اومدن طلب بخشش کن و بگو بخاطر رفع کنجکاوی بود و فقط بخاطر کنجکاوی خودم این کارو انجام دادم
فاطمه چجور تونستی این کارو بکنی ؟؟؟؟
سلام من هربار میبینم که روحم از جسمم در میاد و درد قلب زیادیو تجربه میکنم و روحم میره به جاهایی که ارزومه در بیداری برم بهم میگه اگه بخوای میتونی بمونی ولی جسمت میمیره اگه نه برگرد تا نمردی و از ترس چشامو باز میکنم
من فقط دو سال تجربه خروج روح رو داشتم..وقتی به خواهرم گفتم فکر میکرد روانی ام!اولین بار وقتی خواب بودم،تو خیابونی راه میرفتم که یدفه از زمین بلند شدم و فاصلم بیشتر شد و تونستم به بالای ساختمونا برسم ولی دلم هُری میریخت از سرعتم..کم کم فاصلم از زمین و سرعتم بیشتر شد و کاملا وارد آسمون میشدم و همچنان دلم هُری میریخت..یه بار رفتم آسمون و با سرعت چند برابرِ همیشه بودم که خودم یرفه تونستم به خودم مسلط بشم و دیگه از پرواز لذت میبردم و کنترلش میکردم..دو بارم کامل از آسمون خارج شدم و وارد یه فضای تاریک شدم که تاریکیش عجیب بود،یه سیاهی ک شبیهش تو زمین نبود ولی من چشمم همه جا رو میدید،تو اون سیاهی معلق بودم و داشتم زمینُ نگاه میکردم و خودمُ میدیدم که رو تختم خوابم و به این فکر میکردم که دلم نمیخواد برگردم به جسمم،بعد سمت چپم یه ساختمونِ نیمه ساخته دیدم که تو اون سیاهی معلق بود،با سرعت عجیبی وارد ساختمون شدم و با همون سرعت همه اتاقای اونجا رو رد کردم انگار تمام زندگیم اونجا بود و وقتی آخرین اتاقُ دیدم،از ساختمون خارج شدم و یدفه آتیش گرفت و من معلق تو سیاهی فضا داشتم اون آتیشُ نگاه میکردم که خودش خاموش شد و دیگه یادم نیست کی به جسمم برگشتم و یدفه بیدار شدم..من بعدِ هر تجربه بیدار میشدم و خیلی راحت تمامشُ مینوشتم..یه شب خواب دیدم میخوامبا خواهرم برم بیرون و همین که به سمتش میدوم،از یه چیزی رد شدم!دیدم یه جا دیگم،چهرم همین چهره بود فقط رنگ و حالت موها و لباسام متفاوت بود و تو یه پارک بودم و آدمای پارک با تعجب به من نگاه میکردن چون من یدفه اونجا ظاهر شدم،داد زدم من باید برگردم نباید اینجا باشم،یه صدایی بهم گفت باید صبر کنی دریچه باز بشه و من یه گوشه نشستم و یادم نیست کِی برگشتم..یه دفه ام اومدم بخوابم،سرم به بالشت نرسیده،دیدم سرم داره از یه چیزی رد میشه،کاملا خودآگاه سرمو کشیدم که نرم اونور(کاش میرفتم ببینم چی میشه)..به مرور این تجربه ها کم شد و قدرت پروازم کم شد و اوج نمیگرفتم..شدیدا تلاش میکردم که برم بالا ولی نمیشد..هنوز حسرت اون حس رو دارم..امیدوارم یکی حداقل حرفمو باور کنه😆
من سال ۹۵ یک شب خوابیدم .نمیدونم چند ساعت خوابیدم یا ساعت چند بود یک دفعه احساس کردم سبک شدم و بالای جسم خودم ایستاده بودم ولی خیلی زود فهمیدم که مردم چون همسرم که کنارم خوابیده بود میدیدم و جسم خودم رو میدیدم و یک دفعه با سرعت خیلی زیاد روی هوا به سمت در ورودی اتاق کشیده میشدم به طوری که صدای کشیده شدنم رو میشنیدم که مثل صدای سوز باد بودکه وقتی بهم میگفتن باید برم صدای جیغ و فریاد بچه هام رو میشنیدم که میگفتن نه تورو خدا نرو ما رو تنها نذار همین وحشت منو بیشتر میکرد چون واقعا نمی تونستم از بچه هام دل بکنم حتی به سمت بچه هام رفتم تا برای آخرین بار ببینمشون چون هممون تو یه اتاق خوابیده بودیم.این عمل چندین بار تکرار شد که هی به سمت در کشیده میشدم صدای جیغ بچه هام میومد وبا التماس من دوباره میومدم بالا سر بچه ها نگاشون میکردم دوباره به سمت در کشیده میشدم. آخرین بار انقدر التماس کردم که از وحشت زیاد فقط میگفتم تو رو خدا به بچه هام رحم کنید وگریه میکردم وبهم گفتن به خاطر بچه هات یه فرصت دیگه بهت داده شد ومن به سمت جسمم کشیده شدم و دوباره وارد جسمم شدم. خیلی وحشتناک بود وانگار که نصف عمرم تموم شده بود تا برگشتم
امیدوارم روی زندگیت تاثیر مثبتی گذاشته باشه
دیدار به سوی ابدیت کجاست
پیوستن به عَدَم
من چند بار خواستم از خواب بیدار شم ولی میرفتم تو ی حالتی انگار تو خاب و بیداری بودم چشام باز بود همه چی رو میدیدم میشنیدم ولی نمیتونستم بدنمو راحت تکون بدم تا این که یهو همه چی درست میشد با ی حس بد
راستش من چند وقت پیش خواب یه پیر مردی رو دیدم که بم پرواز روح یاد داد میدونستم خوابم همه چیو میدونستم کارایی که گفت و انجام دادم تو خواب و رفتم به جایی که دقیقا یادم نیس فقط میدونم سر سبز بود کسی تا حالا اینو تجربه کرده
ممنون از توضیحاتتون، پرواز روح همواره در تاریخ بوده است.
در اشعار مولانا یافت میشه که به جسم به عنوان چنبر یا زندان یاد میکنه.
“چنان مستم چنان مستم من امروز که از چنبر برون جستم من امروز.”
معراج همان پرواز روح هست ولی در مرحله ی متعالی که شخص درونش پاکسازی عمیقی شده. “مولانا میگه به معراج برایید چو از آل رسولید.”
کتاب اسرار التوحید یا تذکره الاولیا نیز در درون ان داستانهایی هست در این باب ولی صراحتا مطرح نشده و از جسم به عنوان منزل یا بیت یاد شده.
داستان اویس قرنی که پیامبر میگوید او را به دیده ظاهر ندیده است ولی از نشانه ی او خبر میدهد.
ایه ی اول سوره ی اسراء هم نشانه ای از پرواز روح و معراج هست.
هر کس درونش صاف تر باشه و قلبش رو از الودگی ها پاک کرده باشه راحت تر میتونه سفر کنه و به حقایق و توانایی های دست پیدا کنه.