تصویر تبلیغاتی تصویر تبلیغاتی

خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هیل

یندیشید و ثروتمند شوید از بهترین کتاب های موفقیت و ثروت

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نوشته ناپلئون هیل نویسنده مشهور امریکایی جزء بهترین کتاب‌های موفقیت و ثروت است.

امروزه پس از حدود ۸۵ سال از تاریخ چاپ هنوز ارزش خواندنش را حفظ کرده و می‌تواند به شما برای شروع تفکری که به ثروت منتهی می‌شود کمک بسیاری می‌کند.

ناپلئون هیل نویسنده کتاب الگوی خود را برای نوشتن این کتاب اندرو کارنگی تاجر و نیکوکار بزرگ آمریکایی بیان می‌کند و در ادامه در مورد کتاب خود می‌گوید که این کتاب برای موفقیت تمام افراد در هر شغلی بسیار کمک کننده است.

ناپلئون هیل بسیار به این که افراد از طبقات اجتماعی مختلف می‌توانند به هرآن‌که رویایش را دارند برسند باور داشت و این باور به خوبی در همه جای پرفروش‌ترین کتابش بیندیشید و ثروتمند شوید دیده می‌شود.

 

کتاب بیندیشید تا ثروتمند شوید تا سال مرگ ناپلئون هیل در سال ۱۹۷۰ حدود ۲۰ میلیون نسخه و تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه در جهان فروخته شده است و تا به امروز جزء پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان می‌باشد.

خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید به هیچ عنوان کتابی نیست که بتوان آن را در یک بخش خلاصه کرد تمام فصل‌های این کتاب دارای نوشته‌هایی مفید برای رسیدن به موفقیت است که از بیش از چهل میلیونر آمریکایی در دهه ۳۰ میلادی در آمریکا جمع‌آوری‌شده است.

در تمام فصل‌های این کتاب به خوبی دانش رسیدن به موفقیت آموزش داده می‌شود و سعی کتاب بر این است که این باور را در شما ایجاد کند که هر چیزی ذهن بتواند تصور کند را شما می‌توانید به آن برسید.

به همین جهت در این خلاصه نویسی سعی بر این شده است مفاهیم مهم کتاب از مقدمه تا فصل پانزدهم به صورت خلاصه نوشته شود اما تمام چیزی که نویسنده با نوشتن کتاب قصد داشته در شما ایجاد کند را بنویسیم.

همچنین میتوانید مقاله معرفی بهترین کتاب های هوش مالی را بخوانید

مقدمه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

مقدمه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

 

همان گونه که در مطلب قبل گفتیم ناپلئون هیل ۵۰ نفر از ثروتمندترین افراد زمان خود مثل اندرو کارنگی و هنری فورد را مورد مصاحبه مستقیم و مطالعه قرار داد تا اشتراکات افرادی که توانستند به ثروت برستند را مقایسه کند.

در مقدمه کتاب ناپلئون سؤالی مطرح می‌کند: آیا روشی تکراری برای یادگیری ثروتمند شدن وجود دارد؟

هیل در ادامه می‌گوید بله، این روش ثمره ۲۵ سال تحقیق در مورد افراد ثروتمند می‌باشد و به ۱۳ مرحله تقسیم می‌شود.

تبدیل شدن شما به همچنین افرادی ممکن است با فهمیدن یک راز در شما باشد که نمی‌توان آن را به صورت دقیق برای هر فرد بیان کرد اما در این کتاب بیش از صد بار برانگیخته می‌شود زیرا این راز زمانی مؤثر می‌باشد که به سادگی در اخلاقیات شما بروز کند.

اندرو کارنگی رازش را زمانی که ناپلئون هیل سن کمی داشت به او گفت و سپس ناپلئون ۲۰ سال بعدی زندگی‌اش را صرف نشان دادن این راز برای افراد بسیاری کرد تا اثربخشی آن را بررسی کند.

هیل نویسنده کتاب می‌گوید که این راز ربطی به مطالعات عمیق و تحصیلات دانشگاهی ندارد، او در ادامه هنری فورد را مثال می‌زند که هرگز به دبیرستان نرفته است.

در آخر مقدمه هیل ذهن مخاطب را برای شنیدن رازی که از اندرو کارگی شنیده بود آماده می‌کند و او را می‌گوید:
” هر موفقیت، هر ثروت با یک ایده آغاز می‌شود .”

کتاب ناپلئون هیل

فصل اول: اندیشه ثروت است

ناپلئون هیل داستان ادوین سی بارنز را روایت می‌کند، مردی که مشتاقانه می‌خواست با توماس آ ادیسون آشنا شود و با او کار کند.
فصل اول با پسری به اسم بارنز شروع می‌شود که دوست دارد همکار توماس ادیسون شود.

با این حال، بارنز توماس ادیسون را نمی‌شناخت و نمی‌توانست هزینه سفر به دفتر ادیسون را بپردازد، اما به شدت می‌خواست با ادیسون کار کند، پس سوار قطار باری و موفق به مصاحبه با توماس ادیسون شد.

او فقط یک پسر بسیار معمولی بود، اما ادیسون احساس کرد که تمایل بارنر به کار با او بسیار قوی است، بنابراین او را به عنوان یک کارمند ساده استخدام کرد.

کارمند شدن، تمایل و تمرکز بارنز برای تبدیل شدن به شریک ادیسون و نه کارمند او را به هیچ عنوان کاهش نداد، پس از گذشت چند سال، بارنز همچنان هدف خود را در سر داشت، ادیسون به تازگی ماشین جدیدی اختراع کرده بود.

بارنز از این فرصت استفاده کرد و به فروش این گرامافون برای بیش از سی سال ادامه می‌داد و تبدیل به میلیونر شد، در این دوره شعاری توسط مردم در مورد محصول به وجود آمده بود “اختراع شده توسط ادیسون و نصب توسط بارنز”

اما بارنر هنوز به هدفش نرسیده بود تبدیل شدن به همکار ادیسون، او می‌دانست چه می‌خواهد و برای هدفش استقامت می‌کرد، او می‌توانست در بسیاری از موارد تسلیم شود، با این حال او پشتکار داشت و موفق شد.

همچنین میتوانید مقاله معرفی بهترین کتاب های انگیزشی را مطالعه کنید.

سپس پس از این داستان ناپلئون هیل مثال دیگری می‌زند:

فردی در جستجوی طلا به غرب رفت، او به سرعت طلا پیدا کرد و شروع به ثروتمند شدن کرد، او از تمام طلاهای معدنش بهره برد و بعد چه کرد؟ او تسلیم شد!
یک سرمایه گذار معدن در ظاهر کاملاً خالی را خرید، و مهندسی خبره را آورد تا معدن را بررسی کند مهندس به او گفت هنوز در معدن طلا وجود دارد، اما باید در بخش دیگری از معدن حفاری کرد و این سرمایه گذار به ثروت بسیار زیادی دست سافت .

“موفقیت به ندرت فوراً اتفاق می‌افتد و اغلب باید چندین شکست را قبل از لذت بردن از موفقیت تحمل کنید”

واکنش طبیعی افراد پس از شکست، تسلیم شدن است، کاری که اکثر مردم انجام می‌دهند اما از بین ۵۰۰ ثروتمند زمان ما، بیشتر آنها پس از شکستی ناامیدکننده به موفقیت بزرگی رسیدند.

“شکست تنها موفقیت را پنهان می‌کند که در واقع بسیار نزدیک‌تر از آن چیزی است که ما فکر می‌کنیم ”

فصل دوم: اشتیاق نقطه شروع همه موفقیت‌ها

زمانی که بارنز از قطار باری پیاده شد تا با توماس ادیسون ملاقات کند، ممکن بود او را با یک ولگرد اشتباه بگیرند، اما افکار او یک افکاری بزرگ بود، در طول سفر، او خود را به عنوان شریک زندگی ادیسون مجسم می‌کرد.

از دید افراد، بارنز فقط یک چرخ دنده در تجارت ادیسون بود، اما به نظر خودش، از روز اولی که ادیسون در شرکت شروع به کار کرد، شریک زندگی او بود.

اما سؤال بسیار مهم آن است چگونه این اشتیاق و تفکر را نگه داریم؟ نویسنده داستانی قدیمی را در مورد جنگی غیر قابل پیروزی را روایت فرمانده وقتی به محل حادثه می‌رسد از سربازانش خواست قایق‌ها را آتش بزنند، پس فقط جنگیدن باقی می‌ماند و آنها در این نبرد پیروز شدند.

در اینجا هیل ۶ راه حلی کاربردی ارائه که به شما امکان می‌دهد خواسته‌های خود را به شکل پولی تعیین کنید:

۶ راه حلی کاربردی

۱- مقدار دقیق پولی که به دنبال آن هستید
۲- هزینه‌ای که حاضرید برای رسیدن به پول می‌خواهید
۳- تاریخی که در آن می‌خواهید این مبلغ را در اختیار داشته باشید
۴- برنامه خاصی را تعریف کنید که به شما کمک می‌کند به خواسته خود برسید
۵- چهار گزینه اول را به وضوح روی کاغذ بنویسید.
۶- کاغذ را با صدای بلند، دو بار در روز، عصر قبل از خواب و صبح با صدای بلند بخوانید.
این کار باعث می‌شود که میل به پول باید ذهن شما را فرا بگیر و تبدیل به ایمان شود.
ناپلئون هیل در این فصل می‌گوید: “برای کسی که ایمان دارد هیچ چیز غیر ممکن نیست. ”

فصل سوم: ایمان

ایمان حالتی از ذهن است که با تأیید یا تکرار دستورالعمل‌ها به ناخودآگاه به دست می‌آید،
تنها روش برای رشد مؤثر ایمان این است که دستورات واضح زیر را به ناخودآگاه خود تکرار کنید: ۱ میلیون یورو می‌خواهم، ۱ میلیون یورو می‌خواهم، می‌خواهم.

وقتی افراد برای اولین بار با جنایت مواجه می‌شوند، از آن متنفرند. بار دوم عادت می‌کنند، با گذشت زمان آنها به طور کامل آن را به عنوان عادی می‌پذیرند.

افکاری که بارها و بارها تکرار می‌شوند، در آخر توسط ناخودآگاه ما پذیرفته می‌شوند، چه خوب و چه بد.

اکثر مردم احساس می‌کنند محکوم به فقیر ماندن هستند و به همین دلیل مدام با خود تکرار می‌کنند:

 

“من هرگز نتوانستم ثروتمند شوم.”

این ایمان هم اولین قدم به سوی ثروت است و هم تنها پادزهر شکست دلیل آن است که چرا ثروتمندان همیشه موفق‌تر هستند و فقرا همیشه بیشتر شکست می‌خورند.

فصل چهارم: تلقین به خود راه نفوذ بر ذهن نیمه هوشیار

ناخودآگاه فکر مانند یک باغ است، علف‌های هرز بدون مراقبت رها می‌شوند، برعکس، با تغذیه باغ خود با افکار مثبت، تمام افکار منفی ناپدید می‌شوند و در هر کاری که انجام می‌دهید موفق خواهید شد.

بسیاری از فیلسوفان دریافته‌اند که انسان بر سرنوشت خود مسلط است، اما اکثر آنها نتوانسته‌اند به ما بگویند چرا چنین است، انسان‌ها می‌توانند بر خود و همه چیزهایی که او را احاطه کرده است، مسلط شود، زیرا قدرت تأثیرگذاری بر ناخودآگاه خود را دارد .

فصل پنجم: دانش تخصصی

عمومی و تخصصی دو نوع فرهنگ است، فرهنگ عمومی در جستجوی ثروت کاربرد چندانی ندارد، مطالعه طولانی به ثروتمند شدن شما کمک نمی‌کند، به همین دلیل اساتید فقیر هستند.

قبل از اینکه بتوانید خواسته خود را به معادل پولی خود تبدیل کنید، ابتدا باید در یک زمینه خاص تخصص داشته باشید، آگاهی از خدمات، کالا یا حرفه که قصد ارائه آن را دارید، در ازای ثروت، بسیار ضروری است.

هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست! کسانی که شکست می‌خورند اغلب این اشتباه را مرتکب می‌شوند که معتقدند زمان یادگیری با مدرسه به پایان می‌رسد، حقیقت این است که مدرسه فقط سعی دارد به ما بیاموزد که چگونه می‌توانیم دانش عملی کسب کنیم.

فصل ششم: تخیل: کارگاه ذهن

تخیل کارگاهی است که تمام برنامه‌های انسان در آن شکل می‌گیرد،
با تخیل است که انسان آسمان را فتح کرد، فاصله از خورشید را تعیین کرد و توانست سریع‌تر از صدا سفر کند

دو نوع تخیل را وجود دارد:

۱- تخیل مصنوعی که چیزی خلق نمی‌کند و ایده‌های قدیمی و برنامه‌های قدیمی را دوباره به شکلی جدید نشان می‌دهد
۲- تخیل خلاق که محدودیتی ندارد و ایده‌های جدیدی ایجاد می‌کند.
برای ایده‌ها، قیمت استانداردی وجود ندارد، خالق ایده قیمت خود را تعیین می‌کند و اگر بداند چگونه آن را به درستی انجام دهد، درآمد زیادی کسب خواهد کرد.
داستان تقریباً تمام ثروت‌های بزرگ از جایی شروع می‌شود که خالق ایده‌ها و یک فروشنده ایده با هم ملاقات می‌کنند و با هم همکاری می‌کنند.

فصل هفتم: برنامه ریزی سازمان یافته

شما باید تمام افرادی را که برای موفقیت برنامه شما نیاز دارند گرد هم بیاورید، در سپس مورد مزایا و فوایدی که می‌توانید به اعضای گروه خود بدهید، تصمیم بگیرید.
باید حداقل دو بار در هفته جلساتی را با اعضای گروه خود داشته باشید تا زمانی که برنامه شما کامل شود و در نهایت، با همه اعضای گروه خود هماهنگ باشید.
اگر اولین طرحی که می‌سازید شکست خورد، آن را با یک طرح جدید جایگزین کنید، اگر آن هم موفق نشد، دوباره آن را با یک مورد جدید جایگزین کنید و به ترتیب تا زمانی که موردی را که موفق است پیدا کنید

 

اینجا همان جایی است که اکثرا به دلیل عدم پشتکار خود شکست می‌خورند اما توجه داشته باشید “شکست‌های موقت منجر به موفقیت می‌شود.

توجه داشته باش که ده دلیل اصلی شکست رهبرها این موارد می‌باشند

۱- غفلت از جزئیات
۲- عدم تمایل به ارائه خدمات متواضعانه
۳- به دنبال دستمزد برای آنچه می‌دانند و نه برای آنچه با آنچه انجام می‌دهند هستند
۴- ترس از رقابت از زیردستان
۵- کمبود تخیل
۶- خودخواهی
۷- بی اعتدالی
۸- بی وفایی
۹- اولویت دادن به اختیارات مدیریت
۱۰- تأکید بر عنوان‌های کار
فصل هشتم: تصمیم گیری غلبه بر تردید و دودلی
یکی از دلایل اصلی شکست، عدم تصمیم گیری است، اکثر افرادی که ثروتمند می‌شوند، توانایی این را دارند که سریع تصمیم بگیرند و به آن پایبند باشند.
اکثر افرادی که در تلاش برای کسب درآمد زیاد شکست می‌خورند معمولاً بسیار از چیزهای مختلف تأثیرپذیر هستند.

شما روح و ذهن دارید، پس از آنها برای تصمیم گیری خود استفاده کنید.ارزش یک تصمیم بستگی به شجاعت لازم برای گرفتن آن دارد.

بزرگ‌ترین تصمیم در آمریکا زمانی که ۵۶ مرد آن را امضا کردند گرفته شد، آنها می‌دانستند که ممکن است یا برای همه مردم کشورشان آزادی بخرند یا ۵۶ نفر اعدام می‌شوند، سند آن امضا سند استقلال آمریکا می‌باشد.

فصل نهم: اراده

پشتکار چیزی است که به شما امکان می‌دهد میل خود را برای پول تبدیل کنید، در کنار استقامت، اراده هم هست این دو هر مرد یا زنی را به قله موفقیت می‌رساند.

اکثر مردم در اولین مقاومت تسلیم می‌شوند و به همین دلیل هرگز ثروتمند نمی‌شوند.
میل داستان خاستگاه هر بنگاه اقتصادی است، اگر شما پشتکار ندارید، با تحریک میل خود با ضعفتان مبارزه کنید تا وقتی که به وسواس تبدیل شود.

“همان‌طور که آب به اقیانوس جذب می‌شود، ثروت نیز جذب کسانی می‌شود که آماده دریافت آن هستند”
پشتکار در دسترس همه است و حالت ذهنی است، بنابراین می‌توان آن را پرورش داد. برای رسیدن به این هدف، باید این موارد را بدانند یا داشته باشند.

۱- تعریف هدف
۲- میل
۳- ایمان به خودی خود
۴- دقت طرح‌ها
۵- دانش کافی
۶- مشارکت
۷- قدرت اراده
۸- عادت داشتن
۹- دشمنان استقامت

ثروتمندان هر معمولاً نقاط ضعفی دارند که باعث می‌شود که باعث شکستشان می‌شود و باید آن را برطرف کنند، ناپلئون هیل در این فصل به این موارد می‌پردازد که به صورت ردیف شده آن را قرار داده‌ایم:

نقاط ضعف

۱- ناتوانی در تعریف واضح آنچه می‌خواهند
۲- دودلی
۳- عدم علاقه به تحصیلات تخصصی
۴- بلاتکلیفی و عادت به اجازه دادن به دیگران برای تصمیم گیری
۵- عادت به تکیه بر بهانه‌ها
۶- رضایت بیش از حد از خود
۷- بی تفاوتی به موانع
۸- عادت به انتقاد از اشتباهات دیگران و پذیرش شرایط بد به عنوان امری اجتناب ناپذیر
۹- عجله داشتن پس از دیدن اولین نشانه شکست
۱۰- فقدان برنامه ریزی منظم
۱۱- عادت کردن به غفلت از فرصت
۱۲- آرزو کردن به جای خواستن
۱۳- فقدان کامل جاه طلبی
۱۴- تلاش برای میان‌برهایی که به ثروت منجر شود

فصل دهم: قدرت همکاران

برای به دست آوردن ثروت، قدرت ضروری است که نویسنده آن را به عنوان “دانش سازمان یافته و هوشمندانه” تعریف می‌کند.

کسی که اطراف خود را با افراد باهوش احاطه کرده است بر فرد تنها برتری قطعی دارد، علاوه بر این، نویسنده در این جا یک مثال جالب می‌زند (۱ + ۱ = ۳)، دو ذهن که با هم کار می‌کنند بهتر از دو ذهن جدا نتیجه می‌دهد.

کلید قدرت و موفقیت آن است که بدانیم چطور خود را با افراد باهوش احاطه کنیم.

فصل یازدهم: کیمیاگری: احساس جنسی

عواطف جنسی نه تنها به یک حالت فیزیکی، بلکه به یک احساس نیز در ما نشان داده می‌شود این احساس به سه دلیل وجود دارد:
۱- تولید مثل
۲- سلامتی و تندرستی
۳- تبدیل تبدیل کردن به فردی بالغ
میل جنسی می‌تواند به خوبی باعث تحریک تخیل، شجاعت، اراده و پشتکار در افراد شود، این میل بسیار قوی است به همین دلیل برخی برای ارضای آن حتی جان و آبروی خود را به خطر می‌اندازند.

باید به صورت کامل به آن مسلط باشید و آن را به عنوان محرکی در جستجوی موفقیت استفاده کنید.
“ثابت شده است که موفق‌ترین افراد کسانی هستند که میل جنسی بسیار قوی دارند اما قادر به کنترل آن هستند.”

فصل دوازدهم: ذهن نیمه هوشیار

ناخودآگاه شما تمام افکاری را که از طریق حواس ۵ گانه به خودآگاه می‌رسد، به صورت شبانه روزی ثبت و طبقه بندی می‌کند.

برنامه، خواسته یا هدف خود را باید به ناخودآگاه خود بسپارید با این که شما کنترل ناخودآگاه خود را ندارید، اما می‌توانید یک برنامه عملی انجام دهید.

هنگامی که وجود ناخودآگاه خود را پذیرفتید، خواهید فهمید که چرا مهم است خواسته‌های خود را مشخص کنید و آنها را یادداشت کنید، شما برای عمل بر روی ناخودآگاه، باید کاملاً صبور باشید و شروع به عادت کردن کنید برای این کار باید اهداف و برنامه خود را هر روز با صدای بلند تکرار کنید.

اگر سعی نکنید آن را کنترل کنید، ناخودآگاه شما از هر افکاری چه مثبت، چه منفی تغذیه می‌کند که از ذهن شما عبور می‌کنند.

پس باید انتخاب کنید این ناخودآگاه از چه چیزی تغذیه کند هفت احساس مثبت که میل، ایمان، عشق، تمایلات جنسی، اشتیاق، لطافت، امید هستند یا هفت احساس منفی ترس، حسادت، نفرت، انتقام، طمع، خرافه، خشم.

فصل سیزدهم: مغز: ایستگاه فرستنده و گیرنده اندیشه

مغز انسان شبیه یک ایستگاه رادیویی است و می‌تواند امواج را بگیرد یا آن که ساطع کند.
ناخودآگاه ما “ایستگاه فرستنده” ذهن و “تخیل خلاق” “واحد گیرنده” ذهن است.

ما توسط نیروهای نامشهود هدایت می‌شویم، در ادامه ناپلئون هیل توضیح می‌دهد: “نیروهای ناملموس وجود دارد، چیزهایی که ما نمی‌توانیم با حواس پنج‌گانه خود درک کنیم، از جمله این نیروهای ناملموس اندیشه است.”

در عصر نویسنده و حتی امروزه، دانشمندان عملکرد ذهن را بسیار ضعیف درک می‌کنند.

فصل چهاردهم: حس ششم: قلعۀ درایت

ناپلئون هیل حس ششم را جزئی از ضمیر ناخودآگاه می‌داند و آن را تخیل خلاق می‌داند، حتی به آن معتقد است مه با توسعه این حس شما دارای یک “فرشته نگهبان” خواهید شد که درهایی به سوی ” معبد خرد ” برای شما باز می‌کند.

الهام گرفتن از مردان بزرگ بسیار سودمند است، این به توصیه نامرئی برای شما تبدیل می‌شود که می‌تواند در هر تصمیمی به شما کمک کند.

این ۹ نفر که از آنها نام‌برده‌شده است عبارتند از:

۱- امرسون (رهبر جنبش ادبی)
۲- توماس پین (نویسنده آمریکایی)
۳- ادیسون (مخترع)
۴- داروین (زیست شناس)
۵- لینکلن (رئیس جمهور آمریکا)
۶- بربنک (باغبانی مشهور آمریکایی)
۷- ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه)
۸-فورد (صاحب ماشین سازی فورد)
۹-کارنگی (تاجر صنعت فولاد)

چگونه حس ششم را القا می‌کنید؟

شما نمی‌توانید حس ششم خود را کنترل کنید اما این حس را با به کارگیری اصول این کتاب می‌توان توسعه دهید.

اتفاقاتی که احساسات را برانگیخته و باعث تپش قلب تندتر از حد معمول شود، حس ششم شما را بیدار می‌کند، برای مثال راننده ماشینی که برای جلوگیری از تصادف در آخرین لحظه چرخ را می‌چرخاند، حس ششم به او کمک کرده است تا خود را نجات دهد.

فصل پانزدهم: شش شبح ترس

شما برای رسیدن به موفقیت، باید هر نوع ترس را از خود دور کنید.
۶ نوع ترس وجود دارد: ترسیدن از فقر، انتقاد، بیماری، از دست دادن عشق، پیری و مرگ.

هرگز نباید فراموش کنید که ترس فقط حالتی ذهنی است و یک حالت ذهنی قابل کنترل و هدایت می‌باشد
ترس از فقر اصلی‌ترین ترسی است که ما را از ثروتمند شدن باز می‌دارد: “اگر شکست بخورم چه؟”

ترس از فقر صرفاً یک حالت ذهنی است ولی می‌تواند برای از بین بردن شانس موفقیت کافی باشد.
ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن قوه تخیل انسان را از بین می‌برد و هر گونه ابتکار را نابود می‌کند.

انسان از بیماری می‌ترسد زیرا آن را با پیری و مرگ مرتبط می‌کند، با این حال، یک پزشک معتبر تخمین زده است که ۷۵ درصد از بیماران او فقط یک بیماری خیالی داشتند! افکار شما به معادل‌هایی فیزیکی برایتان تبدیل می‌شوند.

حسادت و سایر اشکال روانی آن ناشی از ترس از دست دادن یک عزیز است این یک نوع بسیار قوی از ترس است، ترسی که به احمال زیاد بیشترین آسیب را در شما وارد می‌کند.

ترس از پیری نوعی دیگر از ترس است که نوع دارد تر از ضعیف شدن یا مردن همین ترس یاعث فقر، از دست دادن استقلال و آزادی فیزیکی و اقتصادی در افراد مسن می‌شود.

و نوع آهر که از همه بی رحمانه تر است، ترس از مرگ که باعق ایجاد تعداد زیادی مذهب متعصب در جهان شده است تنها با یک سوال: “از کجا آمده ایم؟و به کجا می‌رویم”

این موج‌هایی که از ترس ساطع می‌شود به سرعت در بین افراد منتقل می‌شود و خلاقیت را از بین می‌برد، شما زمانی که بتوانید فکر خود را کنترل کنید بر سرنوشت خود مسلط می‌شوید.

افرادی که شکست می‌خورند معمولاً بهانه‌های مختلفی می‌آورند

این بهانه‌ها پول نمی‌شوند! رایج‌ترین بهانه‌های معمولاً اینها هستند:

۱- اگه پول داشتم
۲-اگر حالم بهتر بود
۳- گر وقت بیشتری داشتم
۴-اگر می‌توانستم زندگی ام را دوباره زنده کنم
۵-اگر ثروتمند به دنیا می‌آمدم
۶- اگر خانواده ام مرا درک کردند
بنابراین دنبال بهانه‌ها نباشید، عمل کنید!

ناپلئون هیل، نویسنده کتاب

ناپلئون هیل نویسنده کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نویسنده مشهور آمریکایی متولد سال ۱۸۸۳ در ویرجینیای آمریکا است.

او از پیشگامان سبک ادبیات مدرن در جهان بود و در طول عمر خود کتاب‌های مختلفی را در مورد موفقیت و ثروتمند شدن نوشت که پس از گذشت ۵۲ سال از زمان مرگ ناپلئون هیل هنوز ارزش خود را حفظ کرده اند.

به همین دلیل نیز کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هنوز جزء کتاب‌های پرفروش در جهان است.

این کتاب هرچند در زمان چاپ مخالفین بسیاری داشت که نویسنده را “کلاه بردار” می‌نامیدند زیرا خود ناپلئون در زمان چاپ جزء افراد ثروتمند نبود و پس از چاپ این کتاب به موفق و ثروت در میان نویسندگان آمریکایی رسید.

ناپلئون هیل برای نوشتن این کتاب با افراد بسیار موفق آمریکا مصاحبه و زندگی آنها را بررسی و در آخر نتیجه گیری می‌کند، بدون شک اگر به دنبال موفقیت هستید خواند این کتاب برای شما خالی از لطف نیست.

 

مریم رضایی

نقش: نویسنده

مهم نیست که انسان چه اندازه می داند، چه چیز کسب کرده و چگونه پرورش یافته، مهم این است که دانسته خود را چگونه بکار می برد

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کپی رایت 2024 متا راز
تمامی حقوق وب سایت متعلق به متا راز می باشد.
Whatsapp
0
دیدگاه شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x