تصویر تبلیغاتی تصویر تبلیغاتی

متن مدیتیشن ، مدیتیشن های اوشو

متن  مدیتیشن اوشو که بر اساس سخنان این عارف بزرگ یعنی اشو جمع‌آوری شده را در این مطلب قرار داده ایم.
اغلب انسانها با همان فکر و اندیشه و خیالپردازی هایی که قبل از خواب می کنند در صبح هنگام نیز با همان افکار و اندیشه ها از خواب بیدار می شوند

ممکن است بیشتر اوقات این افکار منفی بوده و مربوط به نگرانی ها و ترسهای گذشته یا آینده باشند
به همین دلیل پیشنهاد میکنیم مراقبه های روزانه زیر دنبال کنید  این مراقبه های روزانه بر گرفته از کتاب و سخنان اشو است.

 

اگر قبل از خواب شبانه آنها را انجام دهید صبح هنگام با نشاط و سرزندگی از خواب بیدار می شوید اشو کامل به شما اطمینان می دهد که با مراقبه های روزانه به سکوت و آرامش عمیقی می رسید

اشو می گوید هسته ی اصلی مراقبه سکوت است و اگر با عمق وجودتان آن را احساس کنید می توانید در زندگی آن را به کار ببرید و یک زندگی پر از آرامش و آسایش خواهید داشت.

در این بخش از سایت متاراز پنج روز از مراقبه های اشو را می آوریم تا با مطالعه آنها و اجرایشان شما عزیزان نیز به آرامش برسید و صبح پر از انرژی از خواب بیدار شوید

مراقبه کن

عبادت کن و منتظر بمان، هیچ چیز مخواه زیرا در تو نیرویی عظیم تر از هر نیرویی نهان است اما این نیرو تنها زمانی فعال می شود که خواست تو در سکون به سر می برد.

اشو

 

روز اول مراقبه روزانه

مراقبه و مدیتیشن روزانهصبح: انسان نه یک بودن بلکه یک پل است حیوانات بودن اند. اما انسان تنها یک پل است او هیچ بودنی ندارد بلکه شدن است. پیوسته می شود تغییر می یابد از نقطه ای به نقطه ای دیگر حرکت می کند.

انسان در سفر است یک زائر است.

به یاد داشته باش هرگز تا وقتی به روشنی نرسی رضایت نده تا آخرین لحظه در نارضایتی شدید بمان تا انفجار نور در تو روی دهد و همه نور شوی، تا نور، هستی تو می شود.

شب: مردم از این رو در بدبختی به سر می برند که در برابر هستی مقاومت می کنند.

از حالا به بعد هرگز دیگر مقاومت نکن تسلیم باش و خودت را واگذار کن. بگذار هستی اختیار کامل زندگی تو را در دست گیرد تا زندگی ات طعمی کاملا متفاوت بیابد. در آن زمان خوشحالی و شادکامی همچون نفس کشیدن طبیعی می شود.

مراقبه روزانه

روز دوم مراقبه روزانه

روز: خودجوش بودن به معنای مسئول لحظه ی اکنون بودن است گذشته بر زندگی بسیاری از مردم غالب است.زندگی لحظه به لحظه دگرگون می شود اما ذهن همچنان درگیر گذشته است.

میان ذهن و زندگی شکافی عمیق است هر چه که از ذهن بر می خیزد هرگز پاسخی واقعی نیست تنها یک واکنش است واکنشی که همیشه نارساست و نمی تواند به هدف برسد یا به بالای هدف می خورد یا به پایین آن. هدف لحظه ی اکنون است اما تیر به دست گذشته هدایت می شود. گذشته ای که هیچ چیزی از آینده و اکنون نمی داند.

خودجوش بودن لحظه به لحظه زیستن است. پاسخ دادن به آن چه که هست بدون هیچ پیش داوری، بدون ذهن، بدون گذشته، بدون آینده و بدون هیچ زمانی. آنگاه پیوندی برقرار می شود. پیوندی میان تو با هستی. پیوندی میان تو با خوشحالی و شادمانی، با خدا.

شب: همه چیز هدیه ای است از جانب هستی ما شایسته و لایق هیچ چیز نیستیم هستی به ما زندگی می بخشد هستی به ما توانایی عشق ورزیدن توانایی احساس زیبایی و توانایی یافتن حقیقت می بخشد. نه به این سبب که ما لیاقتش را داریم یا شایسته هستیم بلکه به این دلیل که هستی در فراوانی است.

هستی همچون ابری سرشار از باران است باید که ببارد از برکت و فراوانی بودن هستی است که ما هدایای آن را دریافت می داریم. هستی همچون گلی است که عطری پایان ناپذیر می افشاند. عطری که سرنوشتش رها شدن در باد است.

هستی همچون نور است، بی آغاز، بی پایان. باید که نثار کند وگرنه گران بار می شود.

دانلود مراقبه روزانه

روز سوم مراقبه روزانه

صبح: مردم با این پندار زندگی می کنند که باید به این و آن دست یابند. باید این شوند باید آن شوند. این اندیشه آنان را پر تنش می کند. تنشی که دلیل اصلی تمام بدبختی ها است. چون آنان پرتنش اند نمی توانند رها و آزاد شوند و آرامش بگیرند. هنگام خواب از این سو به ان سو می غلتند حتی در اوقات فراغت خود نیز با این یا آن چیز درگیرند.

دنیای عجیبی است مردم از آرامش سخن می گویند اما هر کاری در زندگی انجام می دهند بیش از پیش نا آرام شان می کند. به این امید زندگی می کنند که روزی بازنشسته می شوند و آن گاه همه چیز روبراه می شود. اما تا آن روز عادت بی قراری چنان وجودشان را فرا می گیرد که شدیدا احساس کمبود می کنند. با دوران بازنشستگی شان چه کنند؟

در آینده مراقبه روز به روز چندان اهمیت خواهد یافت که هیچ‌گاه در گذشته تا آن حد اهمیت نداشته است.

رهرو و سالک شدن تنها راه بشر آینده است زیرا به انسان ها یاد خواهد داد که چگونه بازیگوش شوند چگونه آرامش یابند و چگونه در عین نداشتن هیچ هدفی شاد باشند.

شب: شادمانی چیزی نیست که قرار باشد در آینده پدید آید. شادمانی از قبل وجود داشته ما فقط از آن جدا و دور شده ایم. شادمانی همچنان  در لایه های زیرین جاری است. اما تو فراموش کرده ای که چگونه خود را به آن بپیوندی. ارتباط تو با آن قطع شده است.

تمام تلاش من بر ان است تا تو را به این جریان زیرین نشاط و شادمانی و آرامش، عشق و هماهنگی برسانم و ملحق کنم. مراقبه روشی برای ملحق ساختن دوباره تو به این جریان است راهی برای نشان دادن این که در کجا می توانی به طبیعت خود دست پیدا کن

مدیتیشن روزانه

روز چهارم مراقبه روزانه

صبح: جامعه به نام فرهنگ، تمدن، آموزش و پرورش همه را به ساختگی بودن وا می دارد. به این کار نام های بزرگ و دهان پرکن می دهد اما واقعیت آن است که تو را ساختگی بار می آرود. جامعه به تو می آموزد که طبیعت درونیت را سرکوب کنی.

تمام تلاش من بر ان است تا به تو کمک کنم دوباره طبیعی شوی زیرا تنها از طریق طبیعت است که می توانی به خدا بررسی هر قدر بیشتر ساختگی باشی از خدا دورتر می شوی.

پس هم اکنون به یادت بسپار: تو به تمدن، فرهنگ و آموزش و پرورش نیاز داری اما هرگز هویت خود را با آنها تعیین نکن آنها نوعی بازی هستند تو می توانی به این بازی ها بپردازی زیرا مجبوری در جامعه ای زندگی کنی که همه به این بازی ها مشغول اند. اما به یاد داشته باش که آنها فقط نوعی بازی هستند نه واقعیت. مراقب باش که از آنها هویت نگیری هر زمان که نیازی به آنها نداری طبیعی باش.

شب: زندگی، تولد، عشق و مرگ، همه موهبت و نعمت هستند. اگر تو ندانی چگونه شکرگذار این موهبت ها باشی از همه چیز شکایت و شکوه می کنی.

انسان ها بر دو دسته اند: آنانی که می‌دانند چگونه شکرگذار زیبایی ها باشند. زیبایی هایی که به آنها ارزانی شده است و آنانی که هیچ گونه احساس شکرگذاری برای آنچه که در طبیعت وجود دارد، ندارند.

گروه دوم همیشه شکایت می کنند و روز به روز بیشتر می خواهند و خواسته هایشان زیاد می شود. تنها انسانهای گروه اول می توانند دیندار شوند گروه دوم دیر یا زود خدا را انکار خواهند کرد. زیرا خدا به دشمنی برای آنان تبدیل می شود که میل و هوس های ایشان را ارضا نمی کند.

همیشه احساس ناکامی می کنند زیرا هر اتفاق زندگی به نظرشان نارواست زندگی شان به حد مطلوب نمی رسد و هرگز دلشان را خوشحال و خشنود نمی کند. همیشه چیزی کم دارند و در بدبختی به سر می برند زیرا بسیار زیاده خواه هستند چنان که گویی از چیزی محروم اند. پس چگونه می توانند احساس قدرشناسی کنند. بدون قدرشناسی هیچ عبادتی وجود نخواهد داشت و بدون عبادت، هیچ دینی وجود ندارد.

روز پنجم مراقبه روزانه

روز پنجم مراقبه روزانه

صبح: عشق و مراقبه معنوی دو چیزی هستند که برخی مذاهب آن ها را از هم جدا ساخته و یکی را در نقطه ی مقابل دیگری قرار داده اند.

قرن ها به ما تعلیم داده اند اگر عشق بورزی نمی توانی مراقبه کنی پس تمام روابط عاشقانه را کنار بگذار در دیری اقامت گزین مجرد بمان، راهب شو. از عشق دوری کن از عشق فرار کن تا بتوانی به مراقبه دست یابی. یا این که به ما گفته اند اگر بخواهی وارد قلمروی عشق شوی باید مراقبه را به بوته ی فراموشی بسپاری.

برای همین است که دنیا دوپاره شده است و انسان را به دوپارگی (شیزوفرنی) مبتلا ساخته اند. مشکل اینجاست که انسان هم نیازمند عشق است و هم نیازمند مراقبه و نمی تواند فقط با یکی از آن دو سر کند زندگی با یکی از آن دو ناممکن است ما هم نیازمند عشق هستیم و هم نیازمند مراقبه. عشق همچون بازدم است، انرژی های تو به بیرون می رود تا با دیگران تماس یابد.

مراقبه همچون دم است، انرژی های تو به درونی ترین هسته ی وجودت رخنه می کند. زنده‌ترین انسان کسی است که بدون هیچ تضاد و تقابلی، هم ظرفیت عشق و هم ظرفیت مراقبه را داراست. اگر انسان را از این حقیقت آگاه کنیم نود و نه درصد مشکلات او خود به خود حل خواهد شد.

شب: عبادت ستایش خداوند است به سبب تمام آن چیزی که هست رویکرد قلبی پذیر است که آری می گوید. این قلب شک و تردید و منفی بافی را نمی شناسد. می تواند به سبب اینکه دنیا زیباست و موهبتی است که لیاقتش را نداریم به رقص و آواز و شادی در آید. ما نمی توانیم از پس بازپرداخت دین خود به خدا بر آییم یگانه کاری که می توانیم بکنیم ستایش اوست. می توانیم بسراییم، ستایش بر تو باد ای خدای مهربان.

اگر تمام وجودت از ستایش پروردگار سرشار شود هیچ چیز دیگری لازم نیست آنگاه همه چیز ممکن می شود حتی ناممکن نیز ممکن می شود بگذار ستایش طریقت تو شود به هر طریق ممکن ستایش کن و هرگز شکایت مکن

ذهن شکوه گرت را کنار بگذار کافی است تصمیم به این کار بگیری آنگاه عادت کهنه ی شکوه و شکایت را دورخواهی انداخت و تمام انرژی ات صرف ستایش خواهد شد ستایش سعادت آفرین است رحمت آفرین است. به هر طریق ممکن ستایش کن خورشید را ستایش کن و ابرها را درختان را پرندگان و انسان ها را.

در ستایش کوتاهی مکن با تمام وجودت ستایش کن تا به هستی نزدیک و نزدیک تر شوی تا پلی در برابرت قرار گیرد.

عبادت کوتاه ترین راه به هستی است مراقبه راهی است طولانی و عبادت راهی است میان برد.

 

مریم رضایی

نقش: نویسنده

مهم نیست که انسان چه اندازه می داند، چه چیز کسب کرده و چگونه پرورش یافته، مهم این است که دانسته خود را چگونه بکار می برد

3.5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امین

بی نظیر بود. دست مریزاد

الهام چراغپور

واقعا ممنون خانم رضایی بابت این گفته ها و متن های زیبا از اوشو و مدیتیشن های صوتی رایگانی که برای کاربرانتون آماده میکنید و با عشق در سایت قرار میدین.من چند سال پیش که اولین بار سایت متا راز اومدم با مدیتیشن دوقلب اوشو بود که شروع کردم و از اون روز دائم در حال گوش کردن و تمرین هستم

کپی رایت 2024 متا راز
تمامی حقوق وب سایت متعلق به متا راز می باشد.
Whatsapp
2
0
دیدگاه شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x