فهرست مطالب
کودک درون بخش جوانی از روان ما است که بر نحوه تفکر و واکنش ما در بزرگسالی تأثیر می گذارد.
حتما در رفتار بعضی از انسانهای اطرافتان، سرزندگی و شادیهایی متفاوت با بقیه افراد دیدهاید؛ مثلا مواقعی که با تفنگ اسباب بازی دوستی را دنبال میکنند.
تاب و سرسره بازی میکنند. با لباس به استخر میپرند و بیشتر از بقیه فعالیت بدنی دارند. در واقع این افراد نسبت به سایرین، ارتباط با کودک درون خود را بهتر درک کردهاند.
یونگ این حالت را کهن الگوی کودک توصیف میکند.
توصیف یونگ از کودک درون به این شکل است:
کودکی بازیگوش، همراه با خلاقیت و معصومیت که تجربیات و خاطرات بیشتری به همراه دارد. این کودک به آینده امیدوار است.
این کودک درون از دید سایر کارشناسان، نه تنها حاصل دوران کودکی، بلکه حاصل تجربیات تمام سالهای زندگی است.
با این حال نقش دوران کودکی به دلیل اینکه تاثیر زیادی در رشد فرد دارد، پررنگتر میشود.
اما چه چیزی باعث میشود فردی نسبت به دیگری کودک درون فعالتری داشته باشد؟
در این مطلب از سایت متا راز قصد داریم تا به بررسی راههای ارتباط با کودک درون بپردازیم.
اگر فکر میکنید کودک درون تان را فراموش کردهاید، تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.
راههای ارتباط با کودک درون
به گفته دیانا راب، پزشک روانشناس، کودک درون که شیوهای برای بودن است، در همه ما وجود دارد.
ارتباط با این کودک رفاه زندگی را تقویت کرده و به ایجاد سبکی بهتر در زندگی کمک میکند.
البته اگر تجربیات کودکی تلخی داشته باشید، کودک درون با زخم زندگی میکند و نیاز به درمان دارد.
برای اینکه با کودک درون ارتباط برقرار کنید، شش استراتژی وجود دارد. در ادامه به بررسی این استراتژیها میپردازیم.
۱. با ذهنی باز به قضیه نگاه کنید
هیچ ایرادی ندارد که درباره کودک درون کمی تردید داشته باشید، اما بهتر است آن را به عنوان شخصیت مجزا از خودتان درنظر نگیرید.
او تمام تجربیاتی که از تولد تا به امروز داشتید را به همراه دارد.
شخصیت همه مردم از تجربیات کودکی آنها شکل میگیرد.
این تجربیات هم تلخ و هم شیرین هستند.
با افزایش سن و زمانی که به بزرگسالی میرسید، این تجربیات، انتخابها و اهداف را شکل میدهند.
طبق تحقیقات، تمام آنچه در گذشته رخ داده است، تجربهای لذت بخش نیست.
تروماهایی وجود دارند که در تمام تصیمات آینده تاثیرگذارند و میتوانند سطح زندگی را تغییر دهنند.
۲. از کودکان الهام بگیرید
کودکان منبع الهام خوبی برای ارتباط با کودک درون هستند.
آنها از تمام اتفاقات حتی کوچکترین موارد لذت میبرند.
اگر قصد دارید به لحظات خوش کودکی برگردید و خاطرات آن دوران را مرور کنید، ارتباط گرفتن با کودکان و انجام بازیهای خلاقانه با آنها روش خوبی است.
انواع بازیها در این ارتباط کاربرد دارند.
سعی کنید بازیهایی انجام دهید که آنها را به صورت خلاقانه ابداع میکنید.
با این کار وارد دنیای فانتزی و معناسازی کودکی میشوید.
بازیهای حرکتی احساس آزادی و شادی بیشتری میدهند، پس حتما حرکت را در بازیهای خود اضافه کنید.
فرض کنید در کودکی آسیبهایی خاص یا اختلالهایی را تجربه کردهاید.
در این صورت داستانهایی که برای بازیهای خود طراحی میکنید، به شکلی است که آن آسیبها را پوشش میدهند تا بتوانید با آنها مقابله کنید.
بازی کردن با کودکان نه تنها به بزرگسالان حس جوانی و شادابی میدهد، بلکه به کودکان نیز حس امنیت و اهمیت داشتن میدهد.
همچنین این بازیها به رشد کودکان کمک میکند.
اگر خودتان فرزند ندارید، زمانی را برای بازی با فرزندان اقوام و دوستان سپری کنید.
همچنین فیلمها و کتابهای دوران کودکی به فکر کردن در مورد آن دوران و برانگیختن احساسات کمک میکند.
سعی کنید در جمع کودکان فیلم ببینید و با آنها بیشتر معاشرت کنید.
۳. مرور خاطرات کودکی
مرور خاطرات گذشته، راه خوبی برای ارتباط با کودک درون خواهد بود.
آلبوم عکس، یکی از راهها برای مرور خاطرات است.
با ورق زدن آلبوم عکسهای خانوادگی، عکسهای مدرسه و خواندن دفتر خاطرات کودکی شروع کنید.
به گفته ایگل، روانشناس مطرح، دیدن عکسها و مرور خاطرات، احساسات آن لحظات گذشته را منعکس میکند.
صحبت با افرادی که در کودکی با آنها در ارتباط بودید، مانند اعضای خانواده نزدیک، دوستان و هم بازیها، خاطراتی را مرور میکند که شاید فراموش کرده باشید و شاید هیچ عکسی از آنها باقی نمانده باشد.
مراقبه کردن یکی از راههای تجسم خاطرات گذشته و ایجاد ارتباط با کودک درون است.
۴. تمرین تجسم خاطرات برای ارتباط با کودک درون
قبل از شروع این کار، ابتدا عکسهای کودکی را مشاهده کنید تا راحتتر در فضای کودکی قرار بگیرید.
برای شروع، خود را در زمان کودکی تصور کنید.
فرض کنید لباس مورد علاقه خود را پوشیدهاید و با اسباب بازی محبوبتان بازی میکنید.
جایی که در دوران کودکی، آنجا بازی میکردید و یا زیاد به آنجا میرفتید تصور کنید.
مدام جزئیاتی به فضا و هر آنچه تصور میکنید، اضافه میکنید.
افرادی که دوست دارید آنجا باشند را اضافه کرده و به احساساتی که به سمت شما میآیند، فکر کنید.
آیا احساس تنهایی، عدم اطمینان و گمراهی میکنید یا امیدوار هستید و حس خوب و شادی دارید؟
حسی که در این لحظه دارید، کمک زیادی به شما میکند.
اگر احساس رنج دارید، راهی برای بهبودی او پیدا کنید و اگر شاد هستید، آن را به دوران بزرگسالی خود انتقال دهید.
این حس شادابی و آرامش، حس اعتماد به نفس و شادی به شما میدهد.
۵. انجام کارهای لذت بخش برای ارتباط با کودک درون
یکی دیگر از راههای ارتباط با کودک درون، انجام کارهای لذتبخش دوران کودکی است.
به کارهای لذتبخش دوران کودکی خود فکر کنید.
فکر کردن به چه کارها و یا چه بازیهایی لبخند رضایت روی لب شما میآورد؟
به تابستانهایی فکر کنید که با دوستانتان به جنگل میرفتید و در رودخانه بازی میکردید.
بازیهایی که با پدر بزرگ و مادربزرگتان انجام میدادید، فکر کنید. به کاردستیهایی که با دوستانتان میساختید.
به اردوهای مدرسه و بازیهایی که با دوستانتان در اردوها انجام میدادید، فکر کنید.
همه ما به عنوان کودک، کارهایی میکردیم که مایل به انجام آنها بودیم و از روی اجبار نبود و این کارها باعث خوشحالی ما میشدند.
اما فکر کنید به تازگی چه کاری را در بزرگسالی، صرفا برای شاد بودن انجام دادهاید؟
قطعا به یاد آوردن آن سخت میشود. برای همین خاطرات کودکی برای این ارتباط گرفتن موثر است.
نقاشی کردن یکی از کارهایی است که علاوه بر اینکه خلاقیت ذهن را زیاد میکند، آرامشی به آن میبخشد.
احساساتی که با این کارها بروز میکند، شاید در بخشهای فراموش شده ذهن قرار داشته باشد.
کودک درون نیز یکی از این احساسات دفن شده است.
۶. صحبت و گفتگو با کودک درون
یکی دیگر از راهها برای برقراری ارتباط با کودک درون، صحبت کردن با اوست.
در واقع صحبت کردن سادهترین راه است، زیرا بیشتر مواقع آن را غیرارادی انجام میدهید.
اگر زمانی دچار تروما شدید و این تروماها زخمهایی در روان شما ایجاد کردند، هنگامی که با کودک درون رابطه برقرار کنید، بسیاری از دلایل ترسها و اتفاقات تکرار شونده زندگی پیدا میشوند.
کودک درون درواقع دلیل هر آنچه در بزرگسالی هستیم را به ما نشان میدهد.
قطعا حرف زدن با کودک درون اتفاق پراهمیتی است، اما نوشتن آنها نیز به ایجاد رابطه با او کمک میکند.
برای این کار هم میتوانید به خودتان در کودکی نامه بنویسید و یا خاطرات کودکی را بدون فکر بنویسید.
برای شروع باید هر آنچه به ذهنتان میآید را بدون نیاز به رعایت توالی زمانی و ایجاد منطق بنویسید؛ مثلا میتوانید کلید واژهای پیدا کنید و بدون فکر فقط شروع به نوشتن کنید.
همچنین میتوانید پرسشهایی مطرح کنید.
پرسشهایی در سن بزرگسالی طراحی کرده، سپس اجازه دهید کودک درونتان به این سوالها پاسخ دهد.
شاید از اشتراک گذاری مواردی که در گذشته از آنها فراری بودید و شما را آزار میدادند، عصبی شوید.
این احساسات سرکوب شده و تجربیات منفی برای ارتباط گرفتن مناسب هستند.
صحبت با تراپیست یا درمانگر برای ارتباط با کودک درون
هنگامی که در ارتباط با کودک درون احساس ناراحتی، اضطراب و غم پیدا کردید، بهتر است این مسئه را با مشاور و درمانگر مطرح کنید.
درمانگر از شما حمایت میکند تا دلایل آسیبهای دوران کودکی و راههای مقابله با آنها را پیدا کنید.
اغلب روش درمان صحبت از دوران کودکی برای شناخت روابط با والدین و اطرافیان است.
این روابط تاثیرات عمیقی بر تمامی رفتارها و تصمیمات زندگی ما دارند، اما اگر شروع کردید، سعی کنید تا انتهای این درمان را بروید تا به مشکل نخورید.
قبل از شروع مشاوره، بهتر است از درمانگرهای مختلف درباره نحوه کارشان با کودک درون بپرسید. به این شکل میتوانید شخص مناسب خود را پیدا کنید.
سخن پایانی
فعال بودن کودک درون، دلیل بر نابالغ بودن یا فرار از دوران بزرگسالی نیست. سلامت روان اهمیت زیادی دارد و ارتباط با کودک درون، راهی برای بازپسگیری آن از تمام تروماها و مشکلاتی که برایتان پیش آمده است.
این ارتباط نوعی مراقبت محسوب میشود؛ زیرا با آگاهی از اتفاقات دوران کودکی و تاثیراتی که در دوران بزرگسالی دارند، شادی و نشاط را به زندگی خود برمیگردانید.
شاید به طور واضح آن را احساس نکنید، اما انجام این تکنیکها باعث قوی شدن حس شما به کودک درون میشود.