فهرست مطالب
- دلیل داشتن ذهنیت قربانی
- سرزنش از بارزترین نشانه یک ذهنیت قربانی است
- شکایت کردن از دیگران
- وجود نفرت را در خود شناسایی کنید
- بیش از حد در گذشته بودن
- مقایسه کردن خود با دیگران
- تصور بر وجود یک منبع خارجی بر کنترل اوضاع شما
- مسئولیت پذیری را یاد بگیرید
- بخشش را بیاموزید
- قبول ریسک حساب شده یکی دیگر از راههای مقابله
- خود کارآمدی را در خود گسترش دهید
داشتن ذهنیت قربانی یکی از مشکلاتی است که همواره در مسیر موفقیت در زندگی و کسب و کار وجود دارد،
ذهنیت قربانی یک معقوله در روانشناسی است.
این مسئله به ذهنیتی اشاره دارد که همواره به دنبال مورد آسیب واقع شدن میباشد.
ذهنیتی که همواره دوست دارد از طریق آسیب پذیر بودن خود را مورد توجه دیگران قرار دارد.
از طرفی با این توجیه مسئولیت ناکامیهای خود را گردن دیگران میاندازد.
چنین افرادی همه را در عدم موفقیت خود مقصر میدانند به جز خودشان.
چنین افرادی همواره دارای این دیدگاه هستند که زندگی غیرقابل مهار است و اوضاع زندگی شان تحت کنترل نخواهد بود.
همچنین مدام فکر میکنند که زندگی و روزگار دائما در حال تلاش برای آسیب رساندن به آنها میباشد.
دلیل داشتن ذهنیت قربانی
چنین حالتی ناشی از عوامل مختلفی میباشد. مانند انگشت نما شدن، دائم مقصر شناخته شدن از جانب دیگران، ترحم جویی در برابر دوستان و خانواده و غیره.
اما باید این نکته را بدانید که هیچکس بطور ذاتی با چنین ذهنیتی به دنیا نیامده است.همانطور که هیچکسی به صورت افسرده به دنیا نیامده است.
بنابراین این مسئله نیز مانند سایر مشکلات روانی نظیر افسردگی، وسواس و … دلایل خاص و راه درمان دارد.
آیا کسی را میشناسید که دارای ذهنیتی قربانی است؟؟!! چنین افرادی غالباً به طرز شگفت انگیزی ناله میکنند.
فکر میکنند مردم یا کل جهان با آنها مخالف هستند. برای تشخیص چنین مسئله ای باید بتوانید ذهنیت قربانی را شناسایی کنید و سپس به دنبال درمان آن باشید.
در این مقاله ما اقدامات مهمیرا برای شناسایی یک ذهنیت قربانی به شما میآموزیم.
سپس میتوانید علائم و نشانههای آن را در خود یا دیگران بررسی کنید و ببینید آیا به این مسئله مبتلا هستید یا نه.
طبیعتا انجام چنین اقدامیبرای روند موفقیت در زندگی و کسب و کار بسیار مهم میباشد.
سرزنش از بارزترین نشانه یک ذهنیت قربانی است
به دنبال نشانههای سرزنش کردن باشید.
یک شاخص اصلی در شناسایی ذهنیت قربانی، تمایل به گردن انداختن عدم موفقیت خود بر عوامل و منابع خارجی غیر از خودتان میباشد.
بنابراین اگر همیشه وضعیتی که در آن هستید را گردن دیگری میاندازید، بیشتر به رفتار خود دقت کنید. مثلا در رابطه با انزوای اجتماعی شاید شما همسرتان را مقصر میدانید.
زیرا بیرون رفتن با دوستان تان را کمتر و یا متوقف کرده اید. بنابراین احساس انزوا میکنید.
یا اینکه در رابطه با جایگاه اجتماعی کنونی تان، شما والدین خود را سرزنش میکنید که شما را در معرض فرصتهای خاصی در زندگی قرار نداده اند که موفقیت آینده شما را تضمین کنند.
مهم نیست که سرزنش به کجا هدایت میشود. زیرا اساساً بی فایده است.
وقتی دیگران را سرزنش میکنید، به جای اینکه سرنوشت خود را در دستان خود بگیرید دیگران را عامل قدرت گرفتن اوضاع کنونی میدانید. علاوه بر این، شما همچنین مردم را در این راه از خود دور میکنید.
شکایت کردن از دیگران
تعیین کنید که آیا همیشه دیگران را برای شکایت فرا میخوانید یا نه. آیا بیشتر روزهای هفته را با کسی میگذرانید که به مشکلات یا عدم موفقیتهای شما گوش میدهد؟
یک نشانه برای شناسایی اینکه زیاد از زمین و زمان شکایت میکنید این است که دوستان تان به آرامی از شما فاصله میگیرند.
در هفته تماسهای خود را با شما کمتر و کمتر میکنند. یا اینکه همکاران تان در محل کار از حضور در کنار شما اجتناب میکنند.
یادتان باشد که حتی صمیمیترین رابطهها سست و ناپایدار میشود زمانیکه یک طرف رابطه مسئله ناخوشایندی برای اشتراک گذاری داشته باشد.
شکایت میتواند یک رفتار وسوسه انگیز نیز باشد. ممکن است به نظر برسد که احساس ناخوشایندی به شما دست میدهد.
با این حال ، شکایت مداوم این پیام را به مغز شما میفرستد تا به دنبال منفی باشید. این امر در دراز مدت شما را بدتر میکند.
وجود نفرت را در خود شناسایی کنید
احساس بی کفایت بودن و کافی نبودن در هسته ذهنیت قربانی قرار دارد.
فردی که از خود تنفر دارد اغلب به دید منفی به خود مینگرد.
همیشه در مورد خود عصبی است و منتظر است با کوچکترین اشاره و بهانه ای دیگران او را سیبل واژههای منفی قرار دارند.
کسی که دارای ذهنیتی قربانی است خود را آنقدری دوست ندارد که اجازه ندهد در معرض چنین شرایطی قرار بگیرد.
طبعا احساس تنفر از خود باعث وجود عدم عزت نفس میشود.
همچنین فرد خود را یک شخصیتی میبیند که باید در برابر آماج واژهها و خطابههای منفی قرار دهد.
به همین دلیل است که احساس تنفر از خود نیز میتواند یکی از نشانههای ذهنیتی قربانی باشد.
در این حالت شما نمیتوانید تعریف و تمجید دیگران را پذیرا باشید.
برای مثال ممکن است شخصی به شما بگوید “وای، شما در این پروژه عالی کار کردید!” و شما پاسخ دهید که “نخیر همکار دیگری همه کارها را انجام دادو این نتیجه تلاشهای او بوده است.
” در حالیکه ممکن است در واقعیت چنین مسئله ای اتفاق نیافتاده باشد.
یکی از راههای متوقف کردن نفرت از خود این است که این واقعیت را بپذیرید که دیدگاه شما نسبت به خودتان تنها و درست ترین چیزی نیست که فکر میکنید و میدانید.
تشخیص دهید که برداشت دیگران از شما ممکن است متفاوت باشد. چه بسا آنها دقیق تر از خودتان شما و عملکردتان را بشناسند. بنابراین صرفا این احساس ناکفایتی ممکن است کاذب باشد.
بیش از حد در گذشته بودن
این نکته را نیز شناسایی کنید که آیا خود را زیادی در معرض اتفاقات و حوادث گذشته قرار میدهید یا نه.
یکی دیگر از نشانههای بارز قربانی بودن، زندگی در گذشته است. برای این کار ممکن است دائما سالهای گذشته زندگی خود را بازنگری کنید.
از تصمیمات یا اقداماتی که انجام داده و یا نداده اید، پشیمان باشید و مدام غرق در گذشته باشید. باید بدانید که زندگی در گذشته بی معنی است. زیرا هرگز نمیتوانید به آنجا بازگردید.
اگر مدام در تلههای ای کاش آن اتفاق میافتد، من باید آن کار را انجام میدادم و یا من میتوانستم آن کار را انجام دهم، گیر افتاده اید بدانید که شما در حال زندگی در گدشته هستید.
اگر چنین است، باید بدانید که امروز وقت خود را با تمرکز بر زمان گذشته هدر میدهید. در عوض بهتر است به زمان حال برگردید. ببینید برای بهبود وضعیت از اینجا به بعد چه اقداماتی میتوانید انجام دهید.
مقایسه کردن خود با دیگران
اگر خودتان را در حال بررسی زندگی دوستان، سایر افراد خانواده یا سایر آشنایان میبینید. به این فکر میکنید که آنها و زندگی شان چقدر عالی هستند.
ولی در نقطه مقابل خود را در بدبختی و شکست میبینید. شما در حال مقایسه خود با دیگران و دارای نشانههای یک ذهینت قربانی هستید.
تئودور روزولت یکی از رئیس جمهورهای ایالات متحده معتقد بود که مقایسه دزد شادی است.
زیرا عملا غیر ممکن است که از شرایط و زندگی خود راضی باشید وقتی که همیشه مشغول مقایسه خود با دیگران هستید.
البته فراموش نکنید که در برخی موارد، مقایسه کردن میتواند رقابت را برای بهبود اوضاع خود جرقه بزند.
اما مقایسه بیش از حد منجر به مشکلاتی میشود که در بالا ذکر شد.
به عنوان مثال، شما متوجه میشوید که یک همکار در راه دستیابی به ارتقاء درجه است.
در اینجا شما از او الگو برداری میکنید و تصمیم میگیرید که با سختکوشی بیشتر مانند همکارتان به ارتقاء درجه دست یابید. مقایسه خود با دیگران در این حد و اندازه نه تنها بد و مضر و نیست.
بلکه به عنوان یک محرک جهت موفقیت در زندگی بسیار مفید میباشد.
تصور بر وجود یک منبع خارجی بر کنترل اوضاع شما
وجود یک منبع خارجی بر کنترل اوضاع خود را شناسایی کنید.
داشتن یک منبع کنترل داخلی به این معنی است که احساس میکنید شما خودتان میتوانید بر نتیجه موقعیت خود تأثیر بگذارید.
با این حال داشتن یک منبع کنترل خارجی به این معنی است که احساس میکنید نمیتوانید بر نتیجه وضعیت خود تأثیر بگذارید.
زیرا آن منبع خارجی موقعیت شما را کنترل میکند. این نشانه یک ذهنیت قربانی است.
اکنون نشانههای داشتن یک ذهنیت قربانی را شناختید. به طور کلی پذیرش ذهنیت قربانی برای شما از نظر شخصی و اجتماعی ناسالم است.
با این حال ممکن است گاهی در زندگی شرایطی پیش آید که تصور کنید قربانی بودن گزینه ی مناسبی میباشد.
به ویژه در شرایطی که از نظر جسمییا روحی آسیب دیده اید. با وجود این شرایط باز هم مهم خواهد بود که بیش از حد در آن حس دلسوزی و قربانی شدن غرق نشوید.
پیگیری یک روند مثبت و اتخاذ یک رویکرد سالم در زندگی مهم و مورد احتیاج میباشد. همچنین شما با ایجاد تغییر در چنین شرایطی، در طولانی مدت عزت نفس خود را بهبود میبخشید.
در ادامه روشهایی جهت مقابله و یا کاهش تاثیر یک ذهنیت قربانی را برایتان شرح میدهیم.
مسئولیت پذیری را یاد بگیرید
به جای اینکه دیگران یا دیگر عوامل را برای هر اتفاق بدی که برای شما اتفاق میافتد سرزنش کنید، مسئولیت آن را بر عهده بگیرید.
وقتی یاد بگیرید که مسئولیت شرایط زندگی خود را بر عهده گیرید، شانس بیشتری برای نجات خود از شرایط منفی دارید.
علاوه بر این، اگر به خودتان به خاطر اتفاقات خوبی که رخ میدهد اعتقاد داشته باشید. باور میکنید که فرصتها امکان پذیر هستند.
سپس شروع به جست وجوی فرصتهای مثبت میکنید. در نتیجه خود به خود از حالت و مسیر منفی خارج میشوید و پای در مسیر موفقیت میگذارید.
پس مسئولیت شخصی زندگی خود را بر عهده بگیرید. باید بدانید که خودتان مسئول انتخابهایتان هستید.چه مثبت باشند و چه منفی. در همین راستا شما باید ذهن و روح خود را تقویت کنید.
با پذیرش این واقعیت که منشا هر چیزی اقدامات خودتان میباشند، میتوانید اقدامات لازم را برای شکل دادن به زندگی خود متناسب با رویاهایتان انجام دهید.
بخشش را بیاموزید
فردی که در یک ذهنیت قربانی غرق شده است، ممکن است مدت طولانی تری نسبت به دیگران مرتکب اشتباه شود.
یکی از این اشتباهات سخت بخشیدن دیگران است. متأسفانه، ماندن در خشم، کینه یا درد فقط ابری از عذاب را برای زندگی شما به ارمغان میآورد.
یک تعبیر زیبا از جانب بودا برای نگه داشتن کینه در قلب و عدم بخشش دیگران است.
این ضرب المثل میگوید که: “نگه داشتن عصبانیت مانند نوشیدن سم و انتظار مرگ شخص دیگر است.” بخشش برای غلبه بر ذهنیت قربانی و ایجاد تغییرات مثبت در زندگی شما یک الزام است.
به خاطر داشته باشید که بخشش به این معنا نیست که شما اشتباهات گذشته ای را که در حق شما مرتکب شده اند را کلا فراموش کنید.
بلکه منظور از بخشش دوری از کینه و نفرت جویی و در عوض درس گرفتن از اتفاقات پیشین است.در این حین شما با بخشش روح و روان خود را آزرده تر نمیکنید.
وقتی میبخشید، خود را از درد رها میکنید و حرکت رو به جلو را انتخاب میکنید.
این کار بهتر است تا اینکه بنشینید و مدام به اتفاقاتی که افتاد فکر کنید و کینه جویی کنید.
با این کار شما مدام یک خنجر را در قلب و روح خود فرو میکنید. در حالیکه طرف مقابل شما بصورت آسوده در حال زندگی کردن میباشد. هنگام بخشش، استراتژیهای زیر را امتحان کنید.
به رویداد ناراحت کننده یا خیانت فکر کنید و آن را بپذیرید. بپذیرید که برای شما اتفاق افتاده و احتمالا شما را تغییر داده است.
به عواملی که باعث این اتفاق شده است فکر کنید. بررسی کنید که چرا چنین اتفاقی افتاده است.
سپس از این موقعیت برای خود چیزهای مختلفی را یاد بگیرید. به بیان دیگر، درس عبرت بگیرید. در مرحله بعد، در مورد شخصی که این کار را در حق شما انجام داده است فکر کنید.
به یاد داشته باشید که او یک انسان است و بنابراین ناقص است. سعی کنید به مسائل از دیدگاه طرف مقابل نیز نگاه کنید.
وقتی او به شما صدمه زد، چه نیازی را برای خود برآورده میکرده است؟! شاید پاسخ به این پرسش باعث شود که راحت تر او را ببخشید.
در گام بعدی یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید خود را تسلی بخشید. همچنین به کمک تکنیکهای مختلف ریلکسیشن انجام دهید.
قبول ریسک حساب شده یکی دیگر از راههای مقابله
ریسکهای حساب شده را بپذیرید. این کار به روند موفقیت شما کمک شایانی میکند.
پیشتر ذکرکردیم که یکی از دلایل ایجاد یک ذهنیت قربانی ناکامیدر امور کاری و شخصی میباشد.
یکی از نقاط ضعف گیر افتادن در نقش قربانی این است که احتمال اینکه فرد خود را در آینده موفق بیند، کم میباشد.
برای حل این مسئله باید کمیشجاع تر شوید و شجاعانه رو به آینده قدم بردارید. بنابراین ریسکهای حساب شده را بپذیرید.
از منطقه امن خود بیرون بیایید. بدین ترتیب میتوانید از شر فکر قربانی شدن رها شوید.
با خود فکر کنید: “اگر نمیترسیدم چه میکردم؟” آیا پشیمان خواهم شد که در این زمینه از زندگی ام به خود فرصت داده ام؟” ” آیا ترس من باعث میشود که خطر را بیش از حد تخمین بزنم و تواناییهای خودم را دست کم بگیرم؟!”
خود کارآمدی را در خود گسترش دهید
خود کارآمدی یعنی توانایی ایجاد تغییر در شرایط خود با تکیه بر شخص خود. خود کارآمدی حسی است که میتوانید بر موقعیت خود تأثیر بگذارید.
یعنی اینکه این توانایی را دارید که اهدافی را که تعیین کرده اید به انجام برسانید.
اگر احساس نمیکنید که میتوانید این کارها را انجام دهید، ممکن است نیاز به تقویت خودکار آمدی خود دارید.
تمرکز بر اهداف و دستاوردهای کوچک، یکی از راههای تقویت خود کارآمدی میباشد.
برای شروع تصمیمات و اهداف بزرگ را برای خود تعیین نکنید. در عوض، بر تعیین اهداف کوچک قابل مدیریت تمرکز کنید و حتی موفقیتهای کوچک را جشن بگیرید.
به زمانهایی که موفق بوده اید فکر کنید . تأمل در زمانهایی که در کاری موفق شده اید نیز میتواند به افزایش خود کارآمدی شما کمک کند.
همچنین یافتن یک الگوی مناسب در این زمینه راه مناسبی جهت تقویت خود کارآمدی شما میباشد.
سعی کنید فردی را پیدا کنید که کارهای مورد نظر خود را انجام داده است. مانند کسب مدرک، موفقیت در شغل یا کاهش وزن. به خود اجازه دهید آن شخص را تحسین کنید و حتی از رفتارهای او میتوانید الگوبرداری کنید.
در نهایت امیدواریم که گام مهمیرا در روند موفقیت در زندگی شما برداشته باشیم.
سعی کردیم که نشانههای یک ذهنیت قربانی را بصورت جامع برایتان شرح دهیم و راههایی را نیز جهت کم اثر کردن این نوع تفکر برایتان شرح دادیم.
در انتها به شما پیشنهاد میکنیم که اگر داشتن حس قربانی بودن بیش از حد زندگی شما را تحت الشعاع قرار داده است، حتما به یک مشاور مراجعه کنید.