ممکن است تعریف هدف ساده به نظر می رسد ، اما هنگامی که بیش از حد با مفاهیم خاصی آشنا می شویم ، تمایل داریم معنی و ماهیت واقعی آنها را فراموش کنیم.
بنابراین ، تعجب آور نیست که مردم هدف زیادی را تعیین می کنند اما به اهدف بسیار کمی دست می یابند.
تعریف هدف
هدف و هدفگذاری در زندگی یک ایده و اندیشه هست که در ابتدا در ذهن انسان شکل می گیرد.
سپس به صورت یک شیِ فیزیکی یا انتزاعی و احساسی ظاهر می شود.
در واقع تعیین هدف، عملکردی از پیش تعیین شده است که توسط آن به آنچه که می خواهید دست می یابید.
هدف یعنی ایجاد امید و انگیزه، بنابراین هدف سبب می شود که فردی نسبت به خودش و محیط پیرامونش متعهد باشد و همیشه سعی بر این داشته باشد که بهترین خودش را ارائه دهد.
کلمه هدف را زیاد شنیده ایم همگی ما در طول زندگی خود اهداف زیادی داشته ایم اما غالبا به اکثر آنها دست نیافته ایم.
شاید به خاطر این باشد که ماهیت واقعی هدف را فراموش کرده ایم.
اگر کسی به طور دقیق نداند که هدف چیست شاید هر چیزی را به عنوان هدف در زندگی اش انتخاب کند و وقتی به آن نرسد ناامید شود.
بنابراین بعد از مدتی تبدیل به فردی بی انگیزه می شود که مدام از این شاخه به آن شاخه می پرد.
با ما همراه باشید تا در مورد معنای دقیق هدف بیشتر مطالعه کنیم.
داشتن هدف
داشتن هدف در زندگی به معنای انتخاب موفقیت است.
اما آیا تا به حال به تمامی اهدافمان رسیده ایم؟
چند بار شده که میانه راه ایستاده ایم و گفته ایم که باز هم نشد؟
چند بار شده که ناامید و خسته یا درجا زده ایم یا عقب‌گرد کرده ایم؟ داشتن هدف در زندگی یکی از مهمترین برنامه هایی است که در طرح ذهنی باید وجود داشته باشد.
زیرا هدفمند بودن یعنی موفق بودن.
کسانی که هدف های مشخص و صحیح دارند آینده ای روشن و تا حدودی قابل پیش بینی برای خود دارند.
هدف و هدفمند بودن سبب می شود که انسان گیج و سردرگم نباشد و برای خودش یک مسیر را انتخاب می کند و طبق آن با رضایت و خوشحالی پیش به سوی موفقیت و اهدافش قدم بردارد.
هدف به زندگی انسان معنا می دهد. و او را تبدیل به فردی با انگیزه و شاد می کند.
اغلب انسانها فکر می کنند که هدف دارند و هدفمند زندگی می کنند اما چرا موفق نیستند؟
وقتی از آنها می پرسید که هدف زندگی شما چیست کمی فکر می کنند و سپس یک چیز کلی را به شما می گویند.
آنها اصلا نمی دانند که هدف مشخص شان در زندگی چیست.
هدف، آرزو و خواسته ای است که با یک فکر و اندیشه در ذهن فرد متولد می شود، سپس احساسات فرد را درگیر کرده و او دست به عمل می زند.
چرا به اهدافمان نمی رسیم؟
۱ – ممکن است که فرد هدفی را به خاطر چشم و هم چشمی با دیگری انتخاب کند و اصلا علاقه ای به آن کار نداشته باشد.
۲ – نداشتن مهارت لازم در مورد موضوع هدف.
۳ – اولویت های اشتباه مثل پول، شهرت و مقام و بی توجهی به شان انسانیت.
۴ – انتخاب هدف بر مبنای آسیب به دیگری.
۵ – عدم تمرکز ذهن به علت نداشتن آگاهی کافی.
۶ – عدم شناخت خود.
۷ – انتخاب هدفهای بزرگ بدون برنامه ریزی ذهنی.
۸ – انتخاب اهدافی که اختلال در سلامت روان ایجاد می کنند.
۹ – اما مهمترین عاملی که سبب می شود فرد به اهدافش نرسد این است که او باور به دستیابی به اهدافش را ندارد.
خصوصیات انسان هدفمند
فردی که اهداف مشخصی دارد معمولا کارهایش را طبق برنامه ریزی قبلی انجام می دهد.
هدفمند بودن سبب ایجاد رضایت و شادی در زندگی شخص می شود.
او می تواند محیط پیرامون را با دنیای درونش سازگار و هماهنگ کند، بنابراین همیشه آرامش دارد و می تواند تصمیمهای درست بگیرد.
تمرکز فرد هدفمند باعث می شود که تمامی فرصتها را به خوبی ببیند و از آنها برای پیشبرد اهدافش استفاده کند.
فردی که در زندگی اش هدف دارد و در بیشتر موارد به اهداف و خواسته هایش نیز می رسد خوب می‌داند که از مسیر رسیدن به موفقیت باید لذت ببرد.
بنابراین هیچ عجله ای ندارد و صبور است او به خوبی می‌داند که مسیر موفقیت یک جاده است نه جایگاه.
شخص هدفمند هم از نظر جسمی و هم از نظر روان سلامت است زیرا او همیشه به چیزهای خوب فکر می کند و چیزهای خوب را نیز جذب زندگی اش می کند.
او فردی بسیار توانمند است و در مقابل چالشهای زندگی به خوبی می‌داند که چه کاری را باید انجام دهد تا از آن چالش خارج شده و به مسیر خود ادامه دهد.
فرد هدفمند اهدافی الهام بخش دارد و همچنین از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است زیرا به خودش و کارهایی که انجام می دهد باور و اطمینان دارد.
هر باور و اندیشه مخربی را سریعا از ذهنش پاک می کند و باورهای خوب را جایگزین باورهای منفی می کند.
بیشتر مردم تنبل و نا امید نیستند، آنها فقط اهدافی که الهام بخش در زندگی خود را ندارند. آنتونی رابینز
چگونه باید هدفگذاری کرد
تعیین هدف بسیار مهم است اینکه شما دقیقا بدانید که چه چیزی را می خواهید، گام اول در هدفگذاری است.
شما باید از طریق خودشناسی بدانید که چه چیزی برایتان مهم است و اولویت های زندگیتان چیست.
همچنین باید بدانید که چه خواسته و آرزوهایی هستند که باعث افزایش اشتیاق شما در زندگی می شوند.
اگر می خواهید اهداف بزرگ داشته باشید باید در همین لحظه ای که هستید قدردان باشید و لذت ببرید.
کاری که هم اکنون انجام می دهید را دوست داشته باشید و تمامی تلاش و آگاهی خود را بر روی تغییرات مثبت بگذارید.
۱ – خودشناسی
وقتی می خواهید هدف انتخاب کنید باید خودتان را بشناسید به چرایی احساسات و حالات خودتان واقف باشید.
بدانید که چه چیزی شما را خوشحال می کند و چه چیزی برایتان بی تفاوت است.
اینجا فقط علایق شما مهم است نه دیگران.
خودتان را تجزیه تحلیل کنید و در مورد خودتان به یک جمع‌بندی برسید.
بر روی کاغذ واضح و روشن و کاملا مشخص بنویسید که چه چیزی را به عنوان یک خواسته و آرزو دوست دارید که داشته باشید. آنها را حتما شماره بندی کنید.
سپس به شماره یک بازگردید و ببینید که آیا به این مورد علاقه دارید یا خیر اگر علاقه دارید بگذارید که بماند اگر نه آن را خط بزنید.
وقتی می نویسید چند اتفاق خوب می افتد یکی اینکه شاید متوجه شوید که بعضی از چیزهایی که فکر می کردید که به آنها علاقه مند هستید را اصلا دوست ندارید و شاید این هدف را به خاطر دیگران انتخاب کرده اید.
دیگر اینکه وقتی بر روی کاغذ می نویسید در واقع در حال فرستادن ارتعاش آن خواسته هستید و قانون جذب برای شما دست به کار می شود.
۳ – اهدافتان را تقسیم کنید
کوچک کردن هدف یکی از روشهای هدفگذاری صحیح است.
شخصی را در نظر بگیرید که می خواهد ده کیلوگرم وزن کم کند اگر بدون برنامه بگوید من می خواهم ده کیلوگرم وزن کم کنم به نظرش و در ذهنش این یک کار غیر ممکن می آید.
ولی اگر بگوید من این ماه می خواهم یک کیلوگرم وزن کم کنم و سپس ماه بعدی یک کیلوگرم دیگر وزن کم کنم الی آخر…هیچ فشاری به ذهنش نمی آید.
کوچک کردن هدف در مورد همه چیز صدق می کند.
مثلا در مورد پول اگر می خواهید یک میلیاردر شوید از همان ابتدا اعداد و صفرهای زیاد را در ذهن تان جای ندهید بلکه کم‌کم هدفگذاری کنید.
مثلا بگویید ظرف سه ماه آینده بیست میلیون پول در حسابم هست و برای این بیست میلیون تلاش کنید بعد که به آن رسیدید رقم را کمی بالاتر ببرید. تقسیم و کوچک کردن هدف باعث قوی شدن باورهای شما می شود.
۴ – اهداف قابل اندازه گیری انتخاب کنید
اهدافتان را به دو دسته اهداف بلند مدت و اهداف کوتاه مدت تقسیم کنید.
اهدافی روزانه و ماهانه داشته باشید
مثلا کتابی را انتخاب کنید و بگویید که ظرف مدت یک هفته آن را تمام می کنم و مطالبش به آگاهی من اضافه می کند.
وقتی این کار را انجام می دهید و به هدف می رسید اعتماد به نفس تان بالا می رود و روند پیشرفت خود را می بینید.
وقتی اهداف قابل اندازه گیری انتخاب می کنید تمرکزتان کاملا بر روی مسیر موفقیت هست و اعمال و احساساتتان با یکدیگر هماهنگ می شود.
زیرا می توانید خودتان را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهید و اگر کاری را نادرست انجام می دهید بر روی آن فکر کنید و آن را اصلاح می کنید.
۵ – گاهی مکث کنید
گاهی اوقات لازم است که مکثی کوتاه کنید و به عقب بازگردید ببینید که مسیری که می آیید درست است یا خیر.
آیا هنوز علاقه و شور و اشتیاق برای هدفتان وجود دارد یا خیر.
اگر جوابهای تان بله بود که هیچ به مسیر خود ادامه دهید اما اگر خیر بود کمی فکر کنید و مسیرتان را تغییر دهید.
تغییر مسیر در میانه راه نه تنها شما را به عقب بر نمی گرداند بلکه سبب می شود که تجربه ای قابل ارزش کسب کرده باشید. و حال بهتر می توانید مسیر صحیح را پیش بروید.
۶ – با افراد مثبت اندیش بیشتر صحبت کنید
با افراد و گروههای مثبت اندیش و کسانی که به پیشرفت محیط پیرامون بیشتر اهمیت می دهند ارتباط بیشتری بگذارید.
وقتی شما با افراد مثبت اندیش صحبت می کنید و در مورد اهدافتان با آنها صحبت می کنید به نتایج عالی دست پیدا می کنید.
انرژی مثبتی که ایجاد می شود باعث افزایش شور و شوق شما در مورد خواسته هایتان می شود.
مثبت اندیشی همچون بذری است که در خاک کشت می‌شود،
می‌روید و رشد می‌کند و در نهایت خود را تکثیر می‌کند
۷ – تصویرسازی کنید
یکی از مهمترین عادات افراد موفقتجسم خلاق و تصویرسازی آنهاست.
آنها خودشان را همیشه چند روز یا چند ماه جلوتر از زمان حال تصور می کنند که به خواسته خود رسیده اند.
ذهن انسان فرق بین واقعیت و تخیل را نمی داند بنابراین هر چه به او بگویی همان را باور می کند.
وقتی شما تصویرسازی می کنید که به خواسته خود رسیده اید ذهن به دنبال راهایی می گردد که شما را هر چه سریع تر وارد آن صحنه ها و اتفاقات خوب کند.
۸ – گاهی اوقات به خودتان پاداش بدهید
گاهی اوقات بعد از آنکه خودتان را ارزیابی کردید و متوجه شدید که نسبت به روزهای قبل و ماههای قبل پیشرفت کرده اید به خودتان پاداش دهید.
مثلا برای خودتان چیزی بخرید یا غذایی که دوست دارید را سفارش دهید از خودتان برای پیشرفتی که کرده اید قدر دانی کنید.
۹ – مدیریت زمان داشته باشید
مدیریت زمان یکی از مهمترین کارهایی است که در هدفگذاری باید در نظر داشته باشید.
کاملا بدانید که امروز چه برنامه هایی دارید و حتی در چه ساعتی از روز باید کارهایتان را انجام داده باشید.
شاید در روزهای اول زمان‌بندی اهدافتان کمی سخت باشد اما بعد از مدتی خواهید دید که مدیریت زمان سبب افزایش توانایی های شما می شود.
وقتی هدفی را می خواهید انتخاب کنید از کمال گرایی و اینکه باید ایده آل باشید دست بردارید.
مهارت ها و توانایی های خود را افزایش دهید اما اینکه بخواهید از همه بهتر باشید یک فکر اشتباه است.
شما باید بهترین خودتان باشید و رضایت قلبی از خودتان داشته باشید.
کمال گرایی جز استرس و ناآرامی ذهنی چیز دیگری به ارمغان نمی آورد.
شاید ستاره شدن سرنوشت شما نباشد، اما بهترین بودن، هدفی است که می توانید برای خودتان تعیین کنید. برایان لیندسی
نتیجه گیری:
وقتی هدفی را انتخاب می کنید برای آن ارزش و احترام قائل شوید.
هدف و خواسته شما چیزی هست که شما آن را به وجود می آورید پس برایش وقت بگذارید و به آن فرصت دهید تا به صورت فیزیکی یا احساسی وارد این جهان شود.
انتخاب هدف در واقع باعث شادتر شدن زندگی شما می شود.
زیرا با هدف زندگیتان معنا پیدا می کند و دقیقا می‌دانید که به کجا می روید.
اهدافتان را جدی بگیرید و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی کنید.
برای رسیدن به موفقیت و هدف یک تصمیم نیاز هست می توانید همین الان که این مقاله را می خوانید این تصمیم را بگیرید.
تصمیم برای تغییر و تصمیم برای برنامه ریزی صحیح ذهنی برای دست یابی به خواسته ها و اهداف.
نکته مهم اینجاست که وقتی شما هدفی انتخاب می کنید و به آن هدف دست می یابید در واقع باعث شده اید که جهان هستی نیز یک قدم پیشرفت کند.
