فهرست مطالب
- روانشناسی مثبت گرا چیست؟
- ویژگیهای مثبت زندگی با روانشناسی مثبت گرا
- روانشناسی مثبت گرا بر چه مسائلی تاکید دارد؟
- سه سطح روانشناسی مثبت گرا چیست؟
- ۱. سطح ذهنی:
- ۲. سطح فردی:
- ۳. سطح گروهی:
- اهمیت روانشناسی مثبت گرا چیست؟
- رابطه مدل PERMA و روانشناسی مثبت گرا چیست؟
- P- Positive emotions (هیجانات مثبت)
- E- Engagement (درگیر بودن)
- R- Relationship (رابطه)
- M- Meaning (معنا)
- A- Accomplishments (دستاوردها)
- کاربرد روانشناسی مثبت گرا چیست؟
- آموزش
- بهداشت عمومی و سلامتی
- کار و صنعت
- کلام آخر
بسیاری از مردم وقتی میشنوند که فردی به روانشناس مراجعه کرده، فوراً این تصویر در ذهنشان ایجاد میشود که آن فرد دچار مشکلات عمیق روانی، مانند اضطراب و افسردگی است. اما ما در این مطلب به معرفی رویکردی متفاوت، یعنی روانشناسی مثبت گرا میپردازیم که نشان میدهد این تصور، چقدر میتواند غلط باشد!
روانشناسی مثبت گرا چیست؟
بهترین پاسخ برای این سوال که روانشناسی مثبت گرا چیست، این است که بگوییم رویکرد مذکور به بررسی علمی آنچه برای ساختن یکی زندگی شاد و موفق لازم داریم، میپردازد.
استفاده از اصول روانشناسی مثبت گرا، میتواند موجب دستیابی به موفقیتهای بسیاری برای هر کسی در زندگی شخصی، شغلی یا تحصیلی شود.
به همین دلیل است که روانشناسی مثبت گرا امروزه به پرطرفدارترین رویکرد در روانشناسی تبدیل شده است.
همه ما به دنبال شاخصهایی همچون خوشبینی، عزت نفس، شادکامی، شکوفایی و موفقیت در زندگی خود هستیم؛ همان چیزی که روانشناسی مثبت گرا به ما هدیه خواهد کرد.
این میتواند دلیل خوبی برای شما باشد که در ادامه این مطلب در متا راز همراه ما باشید.
ویژگیهای مثبت زندگی با روانشناسی مثبت گرا
روانشناسی مثبتگرا، رویکردی جدید در علم روانشناسی است که سعی دارد به بررسی علمی ویژگیهای مثبت زندگی، شامل رفاه، شادی، رضایت و شکوفایی بپردازد.
در واقع، روانشناسی مثبتگرا واکنشی بود به رویکردهای سنتی که عمدتاً به اختلالات و آسیبهای روانی انسانها میپرداختند.
از ابتدای شکلگیری روانشناسی، اکثر پژوهشگران و نظریهپردازان این علم به دنبال عواملی بودند که باعث رنج و سختی انسان میشود.
برای مثال، اینکه چگونه تجارب تلخ کودکی بر سلامت روان ما در بزرگسالی تاثیرگذار است. در مقابل، روانشناسی مثبت گرا هدف دیگری داشت.
برای اینکه بدانیم روانشناسی مثبت گرا چیست، باید اول از همه به روانشناس بزرگ معاصر یعنی «مارتین سلیگمن» مراجعه کنیم.
او کسی بود که برای اولین بار اصطلاح «روانشناسی مثبتگرا» را به کار برد و این رویکرد بسیار مهم را ایجاد کرد.
دلیل سلیگمن برای ایجاد روانشناسی مثبتگرا، غفلت رویکردهای سنتی از جنبههای مهم زندگی، مثل رفاه و شادی بود.
در واقع، تا پیش از سلیگمن روانشناسان تنها به ما میگفتند چه چیزی باعث مشکل ما میشود، اما نمیگفتند که چگونه میتوانیم یک زندگی شاد بسازیم!
این خوب است بدانیم که چرا افسرده میشویم، اما همچنین نیاز داریم که بدانیم چگونه میتوان شاد بود و خوشحال زندگی کرد. این هدفی است که روانشناسی مثبت گرا به دنبال آن میگردد.
روانشناسی مثبت گرا بر چه مسائلی تاکید دارد؟
روانشناسان مثبت گرا معتقدند که روانشناسی باید به همان اندازه که به نقاط ضعف و رنجهای انسان توجه میکند، به نقاط قوت و شادکامی نیز توجه داشته باشد.
سلیگمن و همکارانش بر این تاکید میکنند که روانشناسی باید به همان اندازه که درگیر رفع مشکلات و نواقص انسان است، ساختن و پرورش چیزهای خوب را نیز در نظر بگیرد.
روانشناسی مثبت گرا بر تاثیراتی که خوشبینی، امید، شادی و خوشحالی بر زندگی انسانها میگذارد تمرکز دارد.
این رویکرد بر ویژگیهایی، مثل نقاط قوت شخصیت، عزت نفس و رفاه تاثیر میگذارد. اینکه چگونه ویژگیهای مثبت را میتوان در زندگی، کار و روابط بین فردی به کار برد و اینکه چگونه تمامی این جنبهها در کنار هم قرار میگیرند تا فرد بتواند به یک هدف مثبت و معنادار در زندگیاش دست پیدا کند.
سه سطح روانشناسی مثبت گرا چیست؟
روانشناسی مثبت گرا صرفاً محدود به احساس بهتر در زندگی نیست، به همین دلیل طرفداران این رویکرد آن را به سه سطح تقسیم کردهاند که در ادامه آنها را بررسی میکنیم:
۱. سطح ذهنی:
این سطح بیشتر حول احساسات شادی، رفاه، خوشبینی و احساساتی که به تجربه روزانه شما مربوط میشود، متمرکز میشود. دغدغه اصلی این سطح، بررسی تجربههای ذهنی خوب و احساسات خوش افراد است.
۲. سطح فردی:
در این سطح بر ویژگیهایی تاکید میشود که علاوه بر اینکه در ذهن فرد وجود دارد، دیگران هم میتوانند آن را مشاهده کنند و از آن باخبر شوند؛ درواقع احساساتی که نمای بیرونی دارند.
خلاقیت، بخشش، عشق، شجاعت، پختگی و … از جمله خصایصی هستند که در این سطح مورد توجه قرار میگیرند و باعث میشوند که شما تبدیل به فردی کامل شوید.
۳. سطح گروهی:
این سطح بر میزان تعامل مثبت شما با جامعه متمرکز است. ویژگیهایی، مانند نوع دوستی، مسئولیت اجتماعی و سایر صفاتی که پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند، مورد توجه این سطح از روانشناسی مثبت گرا قرار دارد.
اهمیت روانشناسی مثبت گرا چیست؟
علم روانشناسی در بخش بزرگی از تاریخش بر نقایص، ناهنجاریها، ایرادات و ضعفهایی متمرکز بود که باعث میشد، انسان دچار رنج، ناراحتی و اختلال شود؛ بنابراین روانشناسان به دنبال تشخیص آسیبهایی در الگوهای رفتاری، عاطفی و فکری فرد مراجعهکننده بودند. این تشخیصها به چالشهای سلامتی، مانند اختلالات افسردگی شدید و اضطراب اشاره داشت.
با این حال، تحقیقات روانشناسی مثبتگرا، تلاش میکنند که با ابزارها و روشهای علمی، افکار و رفتارهای مثبت انسان را بررسی کنند، اما به این معنا نیست که روانشناسی مثبتگرا وجود نقص و ضعف در افکار و رفتاری ما را انکار و رد میکند.
روانشناسان مثبتگرا نیز مانند سایر روانشناسان بر اهمیت اختلالات روانی و آسیبهای ناشی از آن تاکید دارند، اما همچنین معتقدند که باید به نقاط قوت و فضایل انسانها نیز توجه داشت.
روانشناسی مثبتگرا بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که افراد را به سوی زندگی معنادارتر هدایت میکند.
این کشف بزرگ فرد را در انتخاب استراتژیهای بهتر برای مدیریت بیماری روانی، اصلاح رفتارهای منفی و افزایش شادی و بهرهوری کمک خواهد کرد.
به عنوان مثال، یک روانشناس مثبتگرا به جای تجزیه و تحلیل ویژگیهای زمینهای مرتبط با اعتیاد به مواد مخدر، تلاش میکند تابآوری افرادی را که موفق به بهبودی شدهاند، بررسی کرده تا اطلاعاتی را کسب کند که برای سایر افراد مبتلا به اعتیاد مفید باشد.
رابطه مدل PERMA و روانشناسی مثبت گرا چیست؟
همانطور که گفتیم تمرکز روانشناسی مثبت گرا بر بهبود کیفیت زندگی است. سطوح بالاتر این رویکرد بر رفاه با افزایش بهرهوری، طول عمر بیشتر و روابط رضایتبخشتر مرتبط است. در همین راستا سلیگمن مدل PERMA را برای توضیح و تعریف بهزیستی در معنای وسیعتر این احساسات بیان کرد.
درواقع PERMA مخفف پنج عنصر مهم بهزیستی است که به مدلی شناخته شده در زمینه روانشناسی مثبتگرا تبدیل شده است. در ادامه به طور خلاصه به نظریه PERMA خواهیم پرداخت:
P- Positive emotions (هیجانات مثبت)
اهمیت هیجانات در روانشناسی مثبت گرا چیست؟ پاسخ این سوال به این برمیگردد که تجربه احساسات و هیجانات مثبت، تاثیر عمدهای در افزایش احساسات بهزیستی فرد دارد. این احساسات مثبت از پرورش قدردانی، بخشش دیگران، لذت بردن در لحظه و خوشبین بودن سرچشمه میگیرد.
E- Engagement (درگیر بودن)
شاید برای شما این احساس به وجود آمده باشد که در حین انجام کاری، گذر زمان را به طور کامل فراموش کرده باشید.
در این حالت ما به طور اختصاصی تمام توجه و حواسمان را به آن کاری که انجام میدهیم، اختصاص دادهایم.
این اتفاق به این معناست که درگیری ما در کار بسیار بالا بوده است، به این حالتی که توضیح داده شد در روانشناسی flow میگویند که واژه «خلسه» را میتوان معادلی برای آن در نظر گرفت.
جالب است بدانید، فعالیتهایی که باعث میشوند شما احساس flow را تجربه کنید، موجب شادکامی و احساس خوشبختی در شما میشوند.
اگر کاری در زندگی شما نباشد که در آن غرق شوید و یا دچار خلسه شوید، زندگی برایتان بسیار سخت و کسل کننده میشود، اما زمانی که شما از لذت بیش از اندازه غرق کاری میشوید، باعث میشود که احساس رضایت بیشتری داشته باشید.
R- Relationship (رابطه)
در پاسخ به این سوال که یکی از مهمترین ابعاد روانشناسی مثبت گرا چیست، باید گفت «رابطه». برقراری روابط خوب و ایمن با دیگر افراد، عامل بسیار تاثیرگذاری در خوشبختی ما است.
روابط مثبت و سلامت روان به گونهای در هم تنیده شدهاند که نمیتوان آنها را جدا از هم تصور کرد.
تحقیقاتی که در مورد تنهایی انجام شده، نشان داده است که وقتی تنها هستیم، مراکز دردی که در مغز وجود دارد فعال میشوند، به همین دلیل بدترین کاری که به لحاظ تکاملی میتوانیم با خودمان انجام دهیم، فاصله گرفتن از افراد و تنها ماندن است.
روابط خوب همانند سپر جلوی تمامی احساسات بد و منفی میایستند و باعث میشوند که احساس خوشبختی و شادی زیادی تجربه شود.
M- Meaning (معنا)
تجربه احساست مثبت به تنهایی برای داشتن یک زندگی شاد کافی نیست.
سلیگمن معتقد است که یافتن یک معنای واقعی زندگی، بالاترین شکل شادی است که هر کسی میتواند تجربه کند.
معنا در زندگی باعث میشود که انسان به چیزی فراتر از خودش پیوند داده شود. داشتن معنا در زندگی روی عدم احساس افسردگی به شدت تاثیر میگذارد.
A- Accomplishments (دستاوردها)
زمانی که در زندگی خود هدف تعیین کرده و برای رسیدن به آن تلاش میکنید، قطعا احساس بهتری خواهید داشت؛ حتی اگر گاهی شکست بخورید و از نو شروع کنید. هدف داشتن به ما کمک میکند که در زندگی خود به چیزهایی دست پیدا کنیم. این دست پیدا کردن، باعث ایجاد احساس خوشحالی و موفقیت میشود.
فراموش نکنید که داشتن اهداف واقعبینانه یکی از مهمترین نکاتی است که در این مرحله باید مورد توجه قرار بگیرد.
کاربرد روانشناسی مثبت گرا چیست؟
امروزه دیدگاههای روانشناسی مثبتگرا در بسیاری از جنبههای زندگی انسان از بهداشت و آموزش گرفته تا اقتصاد، سیاست و ورزش به کار گرفته میشوند. ما در ادامه به طور خاص به سه مورد از خدمات و کاربردهای روانشناسی مثبت گرا اشاره خواهیم کرد.
آموزش
بسیاری از روانشناسان و متخصصان آموزش، معتقدند که اصلاح روشهای آموزشی در مدارس باید در الویت اول هر جامعهای قرار بگیرد.
در همین راستا، روانشناسان مثبتگرا معقتدند باید با استفاده از این رویکرد جدید، معیارهای نوینی، مانند افزایش مشارکت دانشآموز در فرآیند آموزش، بهبود امیدورزی و توجه به رفاه اهالی مدرسه را اعمال کرد.
بهداشت عمومی و سلامتی
با ظهور روانشناسی مثبتگرا، تعاریف سابق از سلامتی نیز تغییر کردند. سلامتی دیگر فقط به معنای فقدان بیماری نیست، بلکه فرد سالم باید از شاخصهای جدیدی، نظیر رشد شخصی، خوشبینی، حمایت اجتماعی و عزت نفس نیز برخوردار باشد.
کار و صنعت
افزایش بهرهوری کارکنان همیشه دغدغه صاحبان کسبوکار بوده است. روانشناسی مثبت گرا با در نظر گرفتن رفاه کارکنان، روشها و اصولی را به صنایع و سازمانها پیشنهاد میدهد که به واسطه آن میزان اثربخشی و مشارکت کارمندان و کارگران بهبود یابد.
کلام آخر
روانشناسی مثبت گرا رویکردی بسیار هیجانانگیز در روانشناسی است که توجه ما را به جنبههای مثبت و سازنده زندگی، مانند خوشبینی، عزت نفس، امیدواری و بهرهمندی از رفاه جلب میکند. این رویکرد که نخستین بار توسط مارتین سلیگمن مطرح شد، امروزه به عنوان یکی از پرطرفدارترین گرایشها در روانشناسی مطرح است.
ما در این مطلب به پاسخ این سوال پرداختیم که روانشناسی مثبت گرا چیست. این بسیار مهم است که بدانیم سلامت روانی تنها شامل فقدان بیماری و اختلال، مانند افسردگی و اضطراب نیست.
سلامتی هرگز نمیتواند جدا از شادکامی باشد. انسانی که زندگیاش تهی از شادی و رفاه باشد، به هیچ وجه نمیتواند مثبت و مفید بیاندیشد و عمل کند.