فهرست مطالب
- نگاهی مختصر به زندگی و برخی عقاید مازلو
- اما هرم نیازهای مازلو چیست؟
- از پایین این هرم به بالا، نیازها عبارتند از:
- نیازهای فیزیولوژیکی در هرم مازلو
- نیازهای ایمنی در هرم مازلو
- نیاز به عشق و تعلق خاطر در هرم مازلو
- نیاز به احترام در هرم مازلو
- هرم نیازهای مازلو و تاثیر آن در خودشکوفایی
- ویزگیهای افراد خودشکوفا
- اما افراد خودشکوفا چگونه رفتار میکنند؟
- علت تاثیرگذاری نظریه هرم مازلو
- هرم گسترش یافته مازلو
- نتیجهگیری
هرم نیازهای مازلو
آبراهام مازلو بهعنوان پدر روانشناسی انسانگرا شناخته میشود و همواره به دنبال پیدا کردن چیزهایی است که منجر به ایجاد انگیزه در رفتار انسانها میشوند.
هرم نیازهای مازلو یک هرم سلسه مراتبی است که یک تئوری ۵ لایه انگیزشی در روانشناسی محسوب میشود.
مازلو معتقد است تلاش برای دریافت پاداش و یا حتی تمایلات ناخودآگاه از مواردی هستند که باعث ایجاد انگیزه در افراد میشوند.
تمامیانسانها برای رسیدن به نیازها و اهداف مورد نظر خود تلاش میکنند.
در این میان برخی از نیازهای افراد هستند که بر سایر نیازها اولویت دارند.
نیاز اصلی اکثر افراد، تلاش برای بقاست و همین نیاز اولین موردی است که باعث افزایش انگیزه و تلاش برای حرکت در انجام کارها میشود.
زمانی که نیازهای اصلی افراد تامین میشود، با سطح دیگری از نیازها مواجه میشوند که این نیازها نیز محرک افراد برای انجام کارها و رسیدن به اهداف بالاتر هستند.
این روند همچنان ادامه خواهد داشت و بهعبارتی، با رسیدن به هریک از اهداف یا نیازها افراد با سطح جدیدی از نیازها روبرو خواهند شدکه عامل انگیزه و حرکت هستند.
با ما در متا راز همراه باشید
نگاهی مختصر به زندگی و برخی عقاید مازلو
مازلو عقیده دارد که میل به خودشکوفایی در روح و روان انسانها عمیقا وجود دارد؛ اما زمانی نمایان خواهد شد که نیازهای اساسیتر انسانها برآورده شوند.
زمانیکه نیازهایی مانند نیاز به غذا، نیاز به امنیت، نیاز به عشق و عزت نفس برآورده شوند، تمایل شدید و عمیق انسان برای رسیدن به خودشکوفایی ظاهر خواهد شد.
مازلو به واسطه هرم سلسله مرتبی نیازها توانست دیدگاههای روانشناسان قبلی مانند فروید و اسکینر که بر غرایز انسانی اساسیتر تمرکز کرده و همچنین دیدگاههای یونگ و فروم که روی میل به شادی تمرکز کرده بوند را، بایکدیگرترکیب کند.
در سال ۱۹۵۴ مازلو بیان کرد که:” زندگی انسانها هرگز درک نمیشود، مگر اینکه بالاترین آرزوهایش در نظر گرفته شود.
رشد، خودشکوفایی، تلاش برای سالم ماندن، جستجو برای هویت و استقلال، اشتیاق برای تعالی و سایر توصیفهای تلاش برای بهتر شدن، باید بی چون و چرا بهعنوان یک گرایش انسانی گسترده و شاید جهانی پذیرفته شود.”
بخش مرکزی کار و زندگی آبراهام مازلو، خودشکوفایی و خوشبختی بوده است. او میخواست درک کند که چه چیزی منجر به برانگیختهشدن افراد بزرگ تاریخ شده است و همچنین قصد داشت پتانسیل بشر را بهتر درک کرده و بفهمد که انسانها چه تواناییهایی در خود دارند.
شاید جالب باشد بدانید که مطالعات مازلو در زمینه سلامت روان و شادی در زندگی اولیه بسیار غمگین و ناامید او ریشه دارد.
پدر آبراهام هم از نظر فیزیکی و هم از نظر عاطفی کنار او نبود. همچنین آبراهام آشکارا نفرت خود را نسبت به مادرش ابراز کرده و او را شیزوفرنوژنیک (یا دچار به اسکیزوفرنی) ظالم و نادان میخواهند.
او بهعنوان یک یهودی در یک جامعهای غیر یهودی بزرگ شد و همین مسئله باعث شده بود که از نظر اجتماعی نیز بسیار منزوی باشد.
اما بعدها مشخص شد که آیکیوی مازلو ۱۹۵ است.
با این حال، مجموعه ای از تجربههای مختلف مسیر زندگی آبراهام مازلو را تغییر داد.
او حس داشتن هدف و ماموریت و همچنین خوشبینی عمیقی را به دست آورد که این موارد باعث شدند تمامینظریهها و کارهای او معنادار شود.
در نهایت مازلو امروزه بهعنوان پدر روانشناسی انسانگرا و ذهنیت خلاق هرم مازلو شناخته میشود.
اما هرم نیازهای مازلو چیست؟
همانطور که گفته شد، این هرم یک مدل ۵ لایه است که چهار لایه اولیه آن غالبا به نیازهای ناشی از کمبود اشاره میکند.
لایههای بالاتر نیز بهعنوان نیازهای رشد انسان شناخته میشوند.
شاید جالب باشد بدانید که نیازهای کمبود تا زمانی میتوانند در فرد منجر به ایجاد انگیزه شوند که برآورده نشده باشند.
همچنین عدم تامین این نیازها منجر به قویتر شدن حس نیاز به آنها خواهد شد.
بهعنوان مثال غذا یکی از نیازهای کمبود محسوب شده و فرد چه بیشتر بدون غذا بماند، حس گرسنگی او نیز بیشتر خواهد شد.
طبق نظریه مازلو: “افراد هرچه بیشتر در رابطه با تمایلات طبیعی بشر آموزش ببینند، بهتر میتوانند به انسان یاد بدهند که چگونه خوب باشند، شاد باشند، مفید باشند، چگونه دوست بدارند، چگونه به خود احترام بگذارند و چگونه به بالاترین تواناییهای خود برسند.
برای این منظور انسان باید عمیقا درک کند به عنوان یک عضو از گونه انسانی و همچنین بهعنوان یک فرد خاص در درون خود به چه شکلی است. ”
یکی از ماندگارترین کمکهای آبراهام مازلو به روانشناسی همین هرم سلسله مراتب نیازهای انسانها است.
در واقع مازلو برای درک انگیزه انسان و جستجوی شادی، لیستی از نیازهای اساسی انسان را تدوین کرد که این نیازها باید مرحله به مرحله، به منظور رسیدن به حداکثر سلامت روانی، برآورده شوند.
مازلو به واسطه مصاحبهها و مطالعات خود، لیستی سلسله مراتبی از نیازهایی که باید بهمنظور افزایش رضایت در زندگی برآورده شوند را طبقهبندی کرد که امروزه این لیست بهعنوان هرم نیازهای مازلو شناخته میشود.
از پایین این هرم به بالا، نیازها عبارتند از:
- نیازهای فیزیولوژیکی (غذا و لباس)
- نیازهای ایمنی (امنیت شغلی)
- نیاز به عشق و تعلق (دوستی)
- نیاز به احترام
- خودشکوفایی
قبل از رسیدن به لایههای بالایی نیازهای رشد، افراد باید از تامین نیازهای مربوط به لایههای پایینی مطمئن شوند.
در واقع، زمانی یک نیاز بهطور کامل از بین میرود که برطرف شده باشد.
در اینصورت با تامین نیازهای هر یک از لایهها شاهد تغییر اولویتها و حرکت به سمت لایههای بالایی هرم مازلو خواهید بود.
گرچه برخلاف نیازهای کمبود، ممکن است نیازهای رشد هیچگاه بهطور کامل از بین نرود و حتی روزبهروز تفویت شده یا شکل متفاوتی به خود بگیرند.
رسیدن منطقی به این نیازها، امکان حرکت به سمت نیازهای خودشکوفایی را در فرد فراهم خواهد کرد.
تقریبا تمامیافراد برای رسیدن به سطوح بالاتر هرم مازلو و همان نیازهای خودشکوفایی تمایل نشان میدهند.
اما متاسفانه به دلیل شکست در تامین نیازهای سطوح پایینتر، گاهی رشد فردی واجتماعی افراد با مشکل مواجه میشود.
تجربههایی مانند طلاق و یا از دست دادن شغال غالبا باعث ایجاد نوسان و اختلال در دسترسی به نیازهای سطوح مختلف هرم مازلو میشود.
بههمین دلیل، تمامیافراد در یک مسیر صاف حرکت نمیکنند و ممکن است بین سطوح مختلف انواع نیازها در حرکت باشند.
طبق عقیده مازلو، تنها یک درصد از افراد به مرحله خودشکوفایی میرسند؛ زیرا نیازهای احترامی که پایه اعتبار، علاقه و سایر نیازهای اجتماعی است قبل از مرحله خودشکوفایی قرار داشته و تا این نیازها برآورده نشود، دسترسی به سطوح بعد امکان پذیر نخواهد بود.
نیازهای فیزیولوژیکی در هرم مازلو
همانطور که احتمالا میدانید، نیازهای فیزیولوژیکی نیازهای طبیعی انسانها مانند نیاز به تنفس، غذا، آب، خواب و… هستند که برای بقای انسانها ضروری محسوب میشوند.
اگر این نیازها برآورده نشوند، انسانها قبل از هرچیزی به دنبال روشهایی برای رفع این نیازها میگردند.
در واقع، این نیازها ابتداییترین نیازهای انسانها محسوب شده و بیش از هر چیزی دیگری اهمیت دارند.
پوشاک، هوا، پناهگاه و حتی تولید مثل جنسی نیز در این دسته از نیازهای انسانها قرار دارند؛ زیرا برقراری رابطه جنسی و تولید مثل برای بقا و تکثیر ضروری و مهم محسوب میشود.
نیازهای ایمنی در هرم مازلو
پس از تامین نیازهای اساسی یا همان نیازهای فیزیلوژیکی، نیازهای ایمنی اهمیت دارند.
مواردی مانند امنیت اقتصادی و اجتماعی و همچنین امنیت روانی و حرفهای، همگی در دسته نیازهای ایمنی هرم مازلو قرار دارند.
نیازهای ایمنی نسبت به نیازهای فیزیولوژیکی اهمیت کمتری دارند؛ اما حتی زمانیکه فرد شغل، خانواده، خانه، پس انداز یا امنیت مالی، رفاه و سلامت و یا مواردی مشابه این موارد را از دست میدهد، غالبا احساس ناامنی میکند.
در واقع، انسانها همواره به این موارد نیاز ندارند اما داشتن آنها به افراد این اطمینان را میدهد که میتوانند در طول مسیر زندگی با اطمینان بیشتری با مشکلات روبرو شوند.
در واقع، در این سطح از هرم نیازهای مازلو، نیازهای ایمنی به نیازهای اصلی و اولیه تبدیل میشوند. انسانها تمایل دارند که زندگی خود را کنترل کرده و نظم را در آن برقرار کنند؛
بنابراین نیاز به ایمنی و امنیت تا حد زیادی به رفتارهای این سطح کمک خواهد کرد.
پیدا کردن یک شغل مناسب، داشتن بیمه درمانی، سپردهگذاری و یا حتی نقل مکان به یک خانه دیگر با ایمنی بیشتر، همه نمونههایی از فعالیتهایی هستند که به واسطه انگیزه انسان به ایمنی و امنیت انجام میشوند. سطح ایمنی در کنار سطح فیزیولوژیکی در سلسله مرتب هرم مازلو، اغلب بهعنوان نیازهای اساسی انسان شناخته میشوند.
نیاز به عشق و تعلق خاطر در هرم مازلو
نیاز به عشق و تعلق خاطر یک نیاز اساسی در انسانها محسوب نمیشود، بلکه نوعی نیاز روانی و حتی اجتماعی است.
افرادی که دو سطح قبلی را طی کرده و به سطح سوم هرم میرسند، در واقع توانستهاند نیازهای اولیه خود را برآورده کنند.
این افراد از نظر امنیتی و شغلی جایگاه مناسبی دارند و اکنون در مرحلهای قرار میگیرند که میتوانند عاشق کسی باشند و مورد لطف و محبتش قرار بگیرند.
در واقع انسان بهعنوان یک موجود اجتماعی نیاز دارد با سایر افراد معاشرت کرده و احساس تعلق خاطر داشته باشد.
در اینصورت، اگر این نیاز در فرد به درستی برآورده نشده و یا کلا به وجود نیاید، دسترسی به سطوح بالاتر و یا به نیازهای روانی متعالیتر مانند اعتماد به نفس و عزت نفس بیمعنی خواهد شد.
در برخی افراد نیز این نیازها پررنگتر از سایر افراد بروز پیدا میکند. در واقع این افراد تمایل عجیبی دارند که از سوی دیگران پذیرفته شده و بهعنوان انسانهای خوب و سازگار شناخته شوند.
اما این افراد غالبا در معرض خطری به نام مهرطلبی قرار گرفته و همین مسئله میتواند برایشان به گرفتاری تبدیل شود.
انسان بهعنوان یک موجود اجتماعی نیاز به معاشرت داشته و در این میان میتوان گفت که خانواده، دوستها و سایر روابط صمیمی میتوانند افراد را از فراز و نشیبهای زندگی دور کرده و یا در این راه به آنها کمک کنند.
طبق مطالعات، شادترین و سالمترین افراد بیشتر در امور جوامع مشارکت دارند.
اما اینکه وجود عشق و تعلق خاطر روی شادی انسانها اثرگذار است یا نه، هنوز مشخص نشده است.
تنها این حس وجود دارد که داشتن ارتباطات و روابط اجتماعی بیشتر و گستردهتر نقش مهمی روی شادبودن انسانها خواهد داشت.
در نتیجه، نبود تعاملات اجتماعی، روابط انسانی و یا نداشتن حس تعلق خاطر میتواند منجر به افسردگی و یا تنهایی در افراد شود و در این در صورتی است که وجود عشق غالبا افراد را در موقعیتهای سخت، مستحکم و مقاوم نگه میدارد.
مواردی مانند دوستی، روابط عاشقانه، خانواده، گروههای اجتماعی و جامعه و حتی سازمانهای مذهبی میتوانند این نیاز انسان به اجتماعی بودن و حس عشق را برآورده کنند.
در واقع همانطور که شرکت در گروههای مختلف اجتماعی و سایر فعالیتهای گروهی اهمیت دارد، داشتن روابط شخصی با دوستان و خانواده و همچنین برقراری رابطه عاشقانه نیز در جلوگیری از بروز مشکلاتی مانند تنهایی، افسردگی و اضطراب، نقش بسیار مهمیخواهند داشت.
نیاز به احترام در هرم مازلو
طبق عقیده آبراهام مازلو میان عشق و احترام تمایز آشکاری وجود دارد.
مازلو احساس میکرد که توانایی احساس اعتماد به نفس و منحصر به فرد بودن یک شخص، از محبوب بودن او در خانواده و جامعه نشات میگیرد.
بهصورت طبیعی، تمامی انسانها تمایل دارند که برتر یا استثنائی باشند تا به واسطه استعدادها و تواناییهای منحصربهفرد خودشان موردتوجه قرار بگیرند.
در اینصورت، زمانی که افراد اعتماد بهنفس و عزت نفس داشته باشند، برای خلاق بودن و رشدکردن در هر زمینهای آزادی روانی لازم را به دست آورده و همچنین بخشندگی بیشتری نسبت به دیگران خواهند داشت.
در واقع، در سطح چهارم سلسله مراتب هرم مازلو، به نیاز انسان به قدردانی و احترام توجه شده است.
در اینصورت زمانیکه نیازهای سطحهای پایینتر هرم برآورده شدند، نیاز به احترام و عزت نفس نقش مهمتری در ایجاد رفتار ایفا خواهد کرد.
در این سطح دریافت تقدیر و احترام از سوی افراد اهمیت بیشتری پیدا میکند. در واقع تمامیانسانها نیاز دارند که در زندگی خود به موفقیتهایی دست پیدا کرده و تمایل دارند این موفقیتها و تلاشها توسط سایر افراد دیده شود.
علاوهبر نیاز به احساس موفقیت و اعتبار، نیاز به احترام شامل مواردی مانند عزت نفس و ارزش شخصی نیز میشود.
انسانها نیازدارند احساس کنند که برای سایرین ارزشمند هستند.
در اینصورت مشارکت در فعالیتهای حرفهای و تیمی و همچنین سرگرمیهای شخصی میتوانند در تحقق نیاز به احترام، به افراد کمک کنند.
نیاز به احترام و نیازهای سطح اجتماعی یا همان نیاز به عشق و تعلق خاطر، در کنار یکدیگر نیازهای روانی سلسله مراتب هرم مازلو را تشکیل میدهند.
هرم نیازهای مازلو و تاثیر آن در خودشکوفایی
در تعریف خودشکوفایی میتوان اینطور بیان کرد که:” انسان باید آن چیزی باشد که میتواند باشد.” این نیاز، به تمایل انسانها به خودشکوفایی اشاره دارد. یعنی تمایل به اینکه پتانسیلهای بالقوه انسانها به واقعیت تبدیل شوند.
بالاترین سطح هرم مازلو، خودشکوفایی است.
مازلو در مطالعات خود، افراد شاد را برای تعیین اینکه چه چیزی آنها را خوشحال یا خودشکوفا کرده است، مورد توجه قرار داد.
در حالت کلی میتوان اینگونه بیان کرد که افراد خودشکوفا از تمام جنبههای زندگی خود لذت میبرند و این در صورتی است که سایر افراد تنها از لحظات کوتاه پیروزیهای بهدست آمده شاد میشوند.
طبق عقیده مازلو، شادی در رسیدن به نقطه اوج تجربهها یا همان لحظه غرقشدن در کارها، بهدست میآید.
او عقیده دارد که افراد خودشکوفا به تجربه حسی اساسی از سلامت و رضایت از زندگی تمایل نشان میدهند.
طبق گفته مازلو، افراد خودشکوفا واقعیت را بهدرستی درک کرده و احساس ترس، شگفتی و همچنین حس سپاسگزاری نسبت به زندگی دارند.
همچنین عقیده دارد که افراد خودشکوفا خودمحور و کمبودمحور نیستند، بلکه مشکلمحور بوده و برچگونگی بهبود تمرکز میکنند.
با توجه به تعریف مازلو از خودشکوفایی:” خودشکوفایی میتواند بهصورت استفاده و بهرهبرداری کامل از استعدادها، تواناییها، پتانسیلها و… توصیف شود. افراد خودشکوفا به شکوفایی استعادادهای خود کمک میکنند و برای انجام کاری که توانایی انجام آن را دارند، نهایت تلاش خود را صرف میکنند. این افراد یا پیشرفت کردهاند و یا در حال پیشرفت و رسیدن به بالاترین سطح تواناییهای خود هستند.”
افراد خودشکوفا درگیر رشد شخصی خود هستند و کمتر به عقاید سایر افراد توجه میکنند.
در واقع این افراد بیشتر به شکوفا کردن تواناییهای بالقوه خود تمایل نشان میدهند. در هرم مازلو، رشد خودشکوفایی به نیاز برای رشد شخصی و کشف امکاناتی که فرد در زندگی فعلی خود دارد، اشاره میکند.
طبق عقیده مازلو، تمامیافراد شخصیت پویایی دارند و این مسئله در افراد خلاقی که به دنبال شکوفایی استعدادهای خود هستند، اهمیت بیشتری خواهد داشت.
ویزگیهای افراد خودشکوفا
خودشکوفایی به تمایل فرد برای تحقق تواناییهای و پتاسیلهای بالقوه خود اشاره میکند.
گرچه از لحاظ نظری تمامیانسانها توانایی رسیدن به خودشکوفایی را دارند؛ اما اکثر انسانها یا اصلا خودشکوفایی را تجربه نمیکنند یا تجربه ناقصی از این مرحله دارند.
مازلو در سال ۱۹۷۰ بیان کرد که:” تنها دو درصد از افراد به مرحله خودشکوفایی میرسند و این مسئله را باید در ویژگیهای فردی افرادی جستجو کرد که توانستهاند تواناییهای بالقوه خود را محقق کنند.”
مازلو برای کشف ویژگیهای افراد خودشکوفا روی ۱۸ فرد موفق که به مرحله خودشکوفایی رسیده بودند، (از جمله آبراهام لینکلن و آلبرت انیشتین)، بررسیها و مطالعاتی انجام داد و در نهایت ویژگیهای زیر در تمامی این افراد شناسایی شدند:
- افراد خودشکوفا درک درستی از واقعیت داشته و در برابر شرایط سخت و ناگوار تحمل بالایی از خود نشان میدهند.
- این افراد نسبت به خود و دیگران یک نگاه واقعبینانهای داشته و خود و دیگران را به سبب آنچه که هستند، میپذیرند.
- در افکار و اعمال خود خودجوش و خودانگیز هستند و آمیختگی فکر و عمل دارند.
- افراد خودشکوفا روی مشکلات تمرکز میکنند نه روی اشخاص و در واقع مشکل محور هستند نه خودمحور.
- این افراد روحیه طنزی داشته و حس شوخطبعی غیرمعمولی دارند.
- به زندگی بهصورت عینی نگاه میکنند.
- بسیار خلاق هستند و روحیه خلاقانهای دارند.
- در پذیرش و رد فرهنگ بیگانه یک رفتار متعارف از خود نشان میدهند.
- روحیه انساندوستی داشته و غالبا نگران رفاه انسانها هستند.
- افراد خودشکوفا میتوانند تجربههای زندگی را بهصورت عمیق درک کنند.
- روابط بینفردی رضایتبخش این افراد با افراد معدودی است.
- به حفظ حریم خصوصی اهمیت میدهند.
- دیدگاه و نگرشهای دموکراتیک دارند.
- استانداردهای اخلاقی قویای داشته و برای حفظ آنها تلاش میکنند.
اما افراد خودشکوفا چگونه رفتار میکنند؟
- این افراد موشکافی و تمرکز بالایی داشته و درست همانند یک کودک از زندگی لذت میبرند.
- بهجای اینکه در مسیرهای تجربهشده قبلی حرکت کنند، برای کسب تجربههای جدید تلاش کرده و چیزهای جدیدی را امتحان میکنند.
- در مسیر کسب تجربههای جدید، بهجای اینکه سنتها و نظر اکثریت را در نظر بگیرند، به ندای درونی و احساسات خودشان توجه میکنند.
- از تظاهر و دورویی اجتناب کرده و صداقت دارند.
- نظرات و دیدگاههای این افراد با اکثر افراد جامعه متفاوت است و غالبا بههمین دلیل مشهور میشوند.
- نقاط قوت خود را شناسایی کرده و برای تقویت آنها تلاش میکنند.
- مسئولیتپذیر و سختکوش هستند.
- برای ردشدن نظرات و ایدههایشان کاملا آمادگی دارند.
مسیر تمامیافراد جامعه برای رسیدن به خودشکوفایی غالبا متفاوت است؛
اما ویژگیها و رفتارهای گفتهشده در تمامیافراد خودشکوفا مشترک میباشد.
شاید جالب باشد بدانید که خودشکوفایی یکی از گزینههایی است که افراد موفق به آن دست پیدا میکنند، اما لزوما تمامیافراد خودشکوفا انسانهای کاملی نیستند.
از طرفی ممکن است تمامیافراد موفق و خلاق این ویژگیها را نداشته باشند.
در واقع، مازلو افرادخودشکوفا را بهعنوان افراد کامل و موفق معرفی نمیکند و خودشکوفایی بهتنهایی شامل به فعلیت درآمدن تواناییهای بالقوه در افراد است.
بنابراین ممکن است شما با یک فرد احمق و بیادب مواجه شوید که این فرد طبق نظریههای مازلو جزو افراد خوشکوفا طبقهبندی شود.
علت تاثیرگذاری نظریه هرم مازلو
با صرفنظر از انتقاداتی که به این هرم وارد است، هرم نیازهای مازلو نشاندهنده بخشی از یک تغییر مهم در روانشناسی است.
روانشناسی انسانگرایانه مازلو بهجای اینکه روی رفتارهای غیرعادی تمرکز داشته باشد، بهتربیت افراد سالم توجه نشان میدهد.
سلسله مراتب نیزاهای مازلو هم در روانشناسی و هم در خارج از آن به خوبی شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته است و این در حالی است که تحقیقات نسبتا کمیدر تایید از این نظریه وجود دارد.
در مطالعهای که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، محققان دانشگاه ایلینویز تصمیم گرفتند تا سلسله مراتب نیازهای مازلو را مورد آزمایش قرار دهند.
طبق کشفیات و نظریات آنها، در حالیکه تحقق نیازها به شدت با شادی در ارتباط بود، خودشکوفایی و نیازهای اجتماعی، حتی در زمانیکه بسیاری از نیازهای اساسی مردم فراهم نشده بود، مورد توجه قرار گرفته و برایشان مهم بوده است. این نتایج نشان میدهد، در حالیکه این نیازها میتوانند برای رفتار انسان محرکهای قدرتمندی محسوب شوند، الزاما شکل سلسله مراتبی که مازلو توصیف کرده بود را به خود نمیگیرند.
هرم گسترش یافته مازلو
امروزه هرم مازلو بهمنظور در برگرفتن نیازهای شناختی و زیباییشناختی گسترش داده شده است.
در هرم جدید مازلو نیازها از پایین به بالا عبارتند از:
- نیازهای فیزیولوژیکی مانند هوا، غذا، مسکن، خواب، رابطه جنسی و…
- نیازهای ایمنی مانند نیاز به امنیت در برابر عوامل خطر، نظم، قانون، رهایی از ترس و…
- نیاز به عشق و تعلق خاطر مانند دوستی، روابط صمیمی، ایجاد اعتماد، دریافت و ابراز عشق و…
- نیاز به احترام مانند داشتن عزت نفس و نیاز به پذیرفتهشدن توسط دیگران
- نیازهای شناختی مانند علم، کنجکاوی، اکتشاف، قابل پیشبینی بودن
- نیازهای زیباییشناسی مانند قدردانی، جستجوی زیبایی، فرم و تعادل
- نیاز به خودشکوفایی یعنی تبدیل شدن به چیزیکه فرد قادر به تبدیل شدن به آن میباشد.
- نیازهای تعالی یعنی تحریکشدن با ارزشهایی که باعث میشود فرد از بعد شخصی خود فراتر برود؛ مانند تجربیات احساسی، تجربیات زیباییشناختی، خدمت به دیگران، ایمان مذهبی و…
نتیجهگیری
در حال حاضر، مفاهیم اصلی روانشناسی انسانگرا در بسیاری از رشتهها مانند شاخههای دیگری روانشناسی، آموزش، درمان و… قابل مشاهده است.
اهداف روانشناسی انسانگرا امروزه به همان اندازه مناسب است که در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی بود.
این مکتب از روانشناسی به توانمند سازی افراد، بالابردن رفاه، سوق دادن افراد به سمت شکوفاکردن پتانسیلهای خود و در نهایت بهبود جوامع در سراسر جهان تمرکز دارد.
هرم سلسله مراتب مازلو یکی از دیدگاههای مشهور روانشناسی انسانگرایانه است که با تمام انتقاداتی که به آن وارد است، نمیتوان نقش آن را در خودشکوفایی افراد نادیده گرفت.